خانواده در اسلام

یکی از بهترین راههای قضاوت درمورد ادیان ، بررسی قوانین و دستورات‏ آنها درباره خانواده و جایگاه آن است
در این بین اسلام درباره خانواده ، کامل ترین و جامع ترین قوانین را دارد ، قوانینی که در هیچ‏یک از ادیان‏ و و مکاتب دیگر دیده نمی شود.
برای فهم بهتر اهمیت خانواده در اسلام کافی است به این روایت امام باقر علیه السلام توجه کنیم که می فرماید: هیچ اساس و بنیانی در اسلام نزد خداوند محبوبتر از خانواده نیست
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‏فرمودند: ازدواج کنید تا جمعیت شما زیاد شود زیرا من در روز قیامت به زیادی‏ جمعیت مسلمانها در میان امت‏های دیگر افتخار می‏کنم
در روایات اسلامی برای تشویق افراد به ازدواج فرمودند: کسیکه‏ ازدواج کند نصف دین خود را حفظ کرده است.
این را به این خاطر گفته که برخی افراد به خاطر فقر و نداری و یا ترس از فقر و نداری ازدواج نمی کنند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: کسی که به خاطر ترس از فقر ، ازدواج نکند نسبت به خداوند بدگمان شده است چون خداوند در قرآن مجید می‏فرماید: اگر شما فقیر و نادار باشید خداوند از فضل خود شما را بی‏نیاز و ثروتمند می سازد! البته این به معنای یک شبه ثروتمند شدن نیست بلکه به معنای این است که اگر کسی به اندازه توانش تلاش کند خدا به زندگی او نظر رحمت می کند و نمی گذارد او فقیر و مستمند شود.
در آموزه های اسلامی این طور ذکر شده که خدا به زندگی کسی که ازدواج کند برکت می دهد. اگر بخواهیم این واژه را خلاصه معنا کنیم می توانیم بگوییم برکت چیزی است که به شمارش نمی آید ولی آدمی اثر آن را در زندگی خود می بیند. مانند اینکه اگر ما دو دست خود را در کنار هم قرار دهیم و آن را پر از آب کنیم مجموع آبی که در آن جمع می شود بیشتر از زمانی است که به طور جداگانه در هر یک از دستان خود آب بریزیم و این نیست مگر بخاطر کنار هم قرار گرفتن دو دست . . . ! به همین نسبت وقتی زن و شوهر هم کنار هم زیر یک سقف قرار می گیرند بواسطه همین در کنار هم بودن خداوند به زندگی آنها از جهات مختلف برکت می دهد و این نیست مگر به خاطر اهمیت ازدواج و خانواده در اسلام که در هیچ دین و آیین دیگری به این شکل دیده نمی شود.
طبق روایاتی که در منابع اسلامی آمده کار کسی که برای کسب رزق و روزی برای خانواده اش از خانه خارج شود این کار او ، عبادت محسوب شده و اگر در این راه از دنیا برود پاداش شهید برای او نوشته می شود. همچنین وقتی زن و شوهر به صورت یکدیگر از روی محبت نگاه کنند برای آنها پاداش و ثواب نوشته می شود. یا گناهان آنها با کمک کردن به یکدیگر پاک می شود!
از طرف دیگر در اسلام کسانی را که ازدواج نمی کنند و با اینکه نیاز دارند از غریزه جنسی خود به طور صحیح استفاده نمی کنند مذمت کرده و طبق آنچه که در روایات آمده عبادات این افراد به هر شکلی که انجام شود پایین تر از کسانی است که ازدواج کرده اند
به هر حال بنیان خانواده از آن جهت که محل و مرکز تربیت انسان است بسیار با ارزش تلقی شده و بر تاسیس و توجه به آن بسیار توصیه شده است. از نظر اسلام جامعه موفق در گرو خانواده موفق است! چون اساسا اگر خانواده ای در کار نباشد جامعه ای در کار نخواهد بود. از طرفی چون خانواده از دو جنس زن و مرد تشکیل شده نگاه اسلام به نوع انسان ( چه زن و چه مرد) یک نگاه تربیتی است نه جنسیتی و تهمت هایی که به این خاطر به اسلام میزنند اصلا درست نیست! قران کریم می فرماید وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَمَ یعنی قرآن ، نوع انسان را (فارغ از اینکه زن باشد یا مرد ) محترم و گرامی می شمارد و اگر ازدواج کنند به هر یک از آنان توجه ویژه ای خواهد داشت.
از نظر اسلام ، خداوند از خانواده ای خشنود است که اعضای آن آرامش داشته باشند از این جهت است که به خانه ، مَسکَن ( محل سکون و آرامش ) می گویند. همچنین اسلام پیوند زناشویی را قبول دارد که زن و شوهر در کنار یکدیگر به آرامش برسند (وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة . . . . و از نشانه‏هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ ) بنابراین خانواده ایده آل اسلامی خانواده ای است که سه خصوصیت داشته باشد
اول اینکه زن و مرد در آن آرامش داشته باشند
دوم آنکه نسبت به هم مودت داشته باشند( محبتشان را به هم ابراز کنند و به محبت قلبی اکتفا نکنند)
سوم اینکه نسبت به هم با رحمت و مهربانی برخورد کنند.
پس اگر در خانواده ای این موراد یافت نشد یا بر خلاف این بود ، چنین اجتماعی از رحمت الهی فاصله گرفته و مورد رضایت الهی نیست چون یکی از کارکردهای اصلی خانواده تامین سلامت روحی و روانی اعضای آن است و اگر چنین چیزی محقق نشود نمیتوان جامعه اسلامی مطلوبی از آن انتظار داشت
در اسلام درباره رعایت حقوق هر یک از افراد خانواده تاکید بسیار شده است ؛ از زمانی که دختر و پسر با هم ازدواج می کنند تا زمانی که صاحب فرزند می شوند و تا آن موقع که فرزندانشان ازدواج کرده و زندگی مستقلی تشکیل می دهند.
در این میان به رعایت حق پدر و مادر بسیار توصیه و تاکید شده است شاید این توصیه و تاکید به خاطر آن باشد که آنها واسطه برای آمدن ما به این دنیا باشند که اگر نبودند ما به این دنیا نمی آمدیم.
در قرآن کریم بعد از سفارش به توحید و یکتاپرستی به احترام به پدر و مادر سفارش شده است
وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً . . . .
و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد! و به پدر و مادر نيكى كنيد! . . .
و گفته شده که به آنان حتی " اُف" هم نگویید
إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ‏ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَريماً
هر گاه يكى از آن دو، يا هر دوى آنها، نزد تو به سن پيرى رسند، كمترين اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فرياد مزن! و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو! (۲۳اسرا)
و اینقدر تاکید در هیچ دین و مکتب دیگری دیده نمی شود برای فهم بهتر مطلب کافی است به کتاب انجیل مسیحیان نگاهی بیندازیم. آنجا که مسیح (که قرار است برای پیروانش الگوی تربیتی باشد) مادرش را با لحنی تند و بی ادبانه خطاب قرار می دهد
در انجیل اینگونه آمده:
۱ و در روز سوم، در قانای جلیل عروسی بود و مادر عیسی در آنجا بود. ۲ و عیسی و شاگردانش را نیز به عروسی دعوت کردند. ۳ و چون شراب تمام شد، مادر عیسی بدو گفت، شراب ندارند. ۴ عیسی به وی گفت، ای زن مرا با تو چه کار است؟ ساعت من هنوز نرسیده است. ۵ مادرش به نوکران گفت، هر چه به شما گوید بکنید.
این نوع خطاب قرار دادن را مقایسه کنید با سفارش قرآن که می گوید به مادر خود حتی "اُف" هم نگویید
البته به خاطر ایراداتی که به این بخش از کتاب مقدس مسیحیان گرفته شده آنها در چاپهای بعدی در انجیل دست برده و آن را طوری تغییر داده اند که این ایراد را رفع نمایند به اینصورت که نوشته اند:
۱ و در روز سوم، در قانای جلیل عروسی بود و مادر عیسی در آنجا بود. ۲ و عیسی و شاگردانش را نیز به عروسی دعوت کردند. ۳ و چون شراب تمام شد، مادر عیسی بدو گفت، شراب ندارند. ۴ عیسی به وی گفت، ای زن مرا با این امر چه کار است؟ ساعت من هنوز نرسیده است. ۵ مادرش به نوکران گفت، هر چه به شما گوید بکنید.
که البته کمی از تندی آن را کم می کند ولی جای این سوال باقی می گذارد که آیا می توان به همین راحتی دریک کتاب مقدس دست برد و عبارات آن را تغییر داد؟!
پاسخ را به اهل تحقیق وامی گذاریم!!


سخت‏گیری کلیسا در مسأله ازدواج
روش کلیسا در مسأله طبیعی تشکیل خانواده درست در نقطه مقابل اسلام قرار دارد. همان‏ اندازه که اسلام بازدواج اهمیت داده و بوسائل مختلف در تشکیل خانواده و حفظ آن از خطرات‏ می‏کوشد ، به همان‏اندازه کلیسا در امر ازدواج سختیگر بوده و بوسائل گوناگون از تشکیل آن‏ جلوگیری می‏کند.
کشیشان اولیه مسیحی اگر خیلی نسبت بازدواج گذشت و ابراز خوش‏بینی می‏کردند، آنرا یک بلای لازم می دانستند.
«ساموئیل کینگ»دانشمند جامعه‏شناس معروف که از روحانیون بزرگ و ارکان کلیسای مسیحی نیز بود هرگز زن نگرفت و همیشه با ازدواج و روابط جنسی مخالفت می کرد به طوری که این موضع گیری او اثر عمیقی در رفتار و طرز فکر کلیسا نسبت باین مسائل شد و بدین ترتیب مجرد ماندن و ریاضت کشیدن در میان‏ مسیحیان بیش‏ازپیش تقویت گردید بطوری که تجرد بمنزله کار مطلوبی تلقی شد و ازدواج‏ بمنزله کار مکروهی نمایان گردید.
رهبران فعلی جهان مسیحیت نیز سنت نادرست کشیشان گذشته را کار مطلوبی می دانند چنانکه اخیرا کنگره بزرگی از رهبران کاتولیک‏ها در واتیکان‏ تشکیل گردید و در آن مسأله آزادی ازدواج و عواقب وخیم سخت‏گیری بی مورد کلیسا مورد مذاکره قرار گرفت ولی متأسفانه بعد از مذاکرات مفصل اینطور تصویب کردند که مسأله ازدواج مثل سابق امری مکروه بوده و کلیسا نمی تواند در این مسأله تغییری ایجاد کند!
بدیهی است این طرز تفکر نادرست در اشاعهء فحشاء و مفاسد ناشی از طغیان غریزه جنسی چه‏اندازه مؤثر است؟! زیرا غریزه جنسی مثل سایر احتیاجات زندگی باید جریان پیدا کند و چنانچه در مسیر طبیعی آن موانعی‏ ایجاد شود و بحد طبیعی اشباع نشود بصورت انحرافات جنسی که منشأ بسیاری از مفاسد و فحشاء می‏باشد ظاهر می‏گردد و بدین‏ترتیب ارباب کلیسا مسئول قسمتی از انحرافات جنسی و درنتیجه‏ بسیاری از بدبختی‏های اجتماعی دنیای مسیحیت می‏باشند.
در مقابل ، پروتستانها که تعلیمات انجیل را راهنمای زندگی خود قرار دادند تغییرات‏ عمیقی در افکار مربوط به خانواده و ازدواج پدید آوردند ولی باوجوداین ، ارتباط جنسی را جز برای‏ تولید مثل ، امری مکروه و جلوگیری از آن را یکی از هدفهای اساسی خود قرار دادند
در جمع بندی نهایی درباره مسئله ازدواج و خانواده تفاوت اساسی در رویکرد اسلام و مسیحیت به خوبی نشان می دهد که چرا جهان کنونی غرب در چالشی به نام خانواده گرفتار آمده و به هیچ روی تا تغییر مواضع اعتقادی کلیسا نمی تواند بر آن فائق آید.