قهرمان مظلوم

حضرت امام علی (علیه السلام) در روز جمعه ۱۳ رجب در سال سى‌‏ام عام الفیل در خانه کعبه دیده به جهان گشودند.
پدر گرامیشان ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبد مناف و مادرشان فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبد مناف می‌باشد.
ایشان نخستین فرزند خانواده بنی هاشم است که پدر و مادر او هر دو از فرزندان هاشم هستند.
خاندان بنی هاشم از لحاظ فضایل اخلاقی و صفات عالیه انسانی در قبیله قریش و این طایفه در طوایف عرب، زبانزد خاص و عام بوده است.
ولادت امام علی (علیه السلام) درون خانه کعبه
یکی از مهمترین فضیلتهای امام اول شیعیان ولادت آن حضرت در درون خانه کعبه است که در تاریخ برای هیچ کس چنین چیزی رخ نداده است. و از این جهت است که ایشان از همه پیامبران و امامان دیگر متمایزند.
فاطمه بنت اسد به هنگام درد زایمان راه مسجدالحرام را در پیش گرفت و هنگامی که کنار خانه کعبه رسید گفت: خداوندا! به تو و پیامبران و کتاب‌هایی که از طرف تو نازل شده اند و نیز به سخن جدم ابراهیم، سازنده این خانه ایمان راسخ دارم. پروردگارا! به پاس احترام به کسی که این خانه را ساخت و به حق کودکی که در رحم من است، تولد این کودک را بر من آسان فرما.
لحظه‌ای نگذشت که دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد وارد خانه کعبه شد. فاطمه تا سه روز در شریف ترین مکان دنیا میهمان خدا بود و نوزاد مبارک خود را در سیزدهم رجب سال سی ام عام الفیل به دنیا آورد. سپس همان شکاف دیوار کعبه دوباره گشوده شد و فاطمه بنت اسد به همراه مولود عزیزش بیرون آمد و گفت: «پیامی از غیب شنیدم که نامش را علی بگذار.»

آن گاه فاطمه بنت اسد به سوی خانه حرکت کرد. شخصی به سرعت خود را به ابوطالب رساند و بشارت ولادت علی (علیه السلام) را داد. همه خانواده به استقبال فاطمه و نوزادش آمدند. حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)، نوزاد را در بغل گرفت و اذان و اقامه در گوش مبارک ایشان خواند.
حضرت امام علی (علیه السلام) تا سه سالگی نزد پدر و مادر خویش به سر برد و بسیار مورد تکریم و احترام آنان بود، زیرا به غیر از اینکه محبوب والدین خویش بود، کمالات آن حضرت (علیه السلام) از قبیل سخن گفتن در شکم مادر، باز شدن‏ دیوار کعبه و تولد در خانه خدا ، تلاوت قرآن و سایر کتاب‏هاى آسمانى در حضور پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و دیگر موارد، موقعیت ایشان را در میان مردم و به ویژه خانواده‏ اش چندین برابر نموده بود؛ لذا پدر بزرگوارش ابوطالب، شتران زیادی را قربانی و در میهمانى تولد مولود کعبه، همه مردم را به ولیمه دعوت نمود.
حضرت علی علیه السلام اولین کسی بودند که به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) ایمان آوردند، به غیر از این آن حضرت در همه کارهای خیر پیشگام و پیشقدم بودند. از افتخارات دیگر حضرت علی (علیه السلام) این است که در شب هجرت که کفار، خانه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را محاصره کرده و در پی قتل آن حضرت بودند، با شجاعت کامل در بستر ایشان خوابیدند تا پیامبر به سلامت رهسپار مدینه گردد.
پیامبر در تمام زمان نبوت خود ۲۷ جنگ با کفار و مشرکین داشتند که حضرت علی علیه السلام تنها در یکی از آنها حضور نداشت که آنهم به دستور خود پیامبر بود چون بیم آن می رفت که با خالی شدن شهر، منافقین شهر را به تصرف خود درآورند. امیرالمومنین یکی از کاتبان وحی نیز بود. در همین دوران بود که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) دختر خود حضرت زهرا سلام الله علیها را به ازدواج ایشان در آورد
یکی دیگر از افتخارات ویژه حضرت علی (علیه السلام) انتخاب وی از سوی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) به عنوان برادر خویش است که به ایشان فرمودند: «تو برادر من در این جهان و سرای دیگر هستی. به خدایی که مرا به حق برانگیخته است. تو را به برادری خود انتخاب می‌کنم، برادری که دامنه آن، هر دو جهان را فرا گیرد.»

 در واقعه غدیر خم نیزپیامبر پس از نماز ظهر، بر بالای منبر رفتند و فرمودند: « زمان آن فرا رسیده که من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم. درباره من چه فکر می‌کنید؟»

مردم گفتند: «گواهی می‌دهیم که تو آیین خدا را تبلیغ می‌کردی»

پیامبرفرمودند: «آیا شما گواهی نمی‌دهید که جز خدای یگانه، خدایی نیست و محمد بنده خدا و پیامبر اوست؟»

مردم گفتند: «آری، گواهی می‌دهیم.»

سپس پیامبر دست مبارک حضرت علی (علیه السلام) را بالا بردند و فرمودند: «ای مردم! در نزد مؤمنان سزاوارتر از خودشان کیست؟»

مردم گفتند: «خداوند و پیامبر او بهتر می‌دانند»

سپس فرمودند: «ای مردم! هر کس من مولا و رهبر او هستم، علی هم مولا و رهبر اوست.(مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ ...)» و این جمله را سه بار تکرار فرمودند. بعد مردم این انتخاب را به حضرت علی (علیه السلام) تبریک گفتند و با ایشان به عنوان جانشین پس از پیامبر بیعت کردند.

اما پس از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)، عمر ، ابوبکر و عثمان با فریب و همدستی برخی از مردم با توطئه ، ایشان را از خلافت و جانشینی پیامبر بزرگ اسلام (صلی الله علیه و آله) کنار زدند و به مدت ۲۵ سال آن حضرت را خانه نشین کرده و زمام امور را در دست گرفتند. حمله به خانه حضرت علی (علیه السلام) و به شهادت رساندن همسر ایشان ، جعل و سوزاندن احادیت پیامبر ، غصب فدک ، حمله به ایران و جنایتهای بزرگ دیگر که تعداد زیادی از آنها در تاریخ ثبت شده از جمله اتفاقات تلخ این دوره ۲۵ ساله است که توسط غاصبین خلافت روی داد.
نهایتاً پس از کشته شدن خلیفه سوم ، مردم با آن حضرت بیعت کردند و ایشان را به خلافت برگزیدند.
آن حضرت در مدت حکومت خود که ۴ سال و ۹ ماه، بیشتر طول نکشید به اجرای عدالت و اصول اسلامی پرداختند. برخی از صحابه و سودجویان که از رفتار عادلانه آن حضرت (علیه السلام) متضرر می‌شدند (و پیشاپیش آنها عایشه، طلحه، زبیر و معاویه بودند.) به بهانه‌های مختلف و از جمله خون خواهی خلیفه سوم، سر به مخالفت برافراشته و بنای شورش و آشوب‎گری گذاشتند.
بدین جهت بود که بیشتر دوران خلافت حضرت در این زمان ، صرف رفع اختلافات داخلی شد و جنگ‌های فراوانی که هر یک پیامد‌های تاسف باری به دنبال داشت رخ داد. آن حضرت برای فرونشاندن فتنه در نزدیکی بصره، جنگی با عایشه دختر عمر(خلیفه دوم) و طلحه و زبیر نمود که به جنگ جمل معروف است. جنگی هم با معاویه، به مدت یک سال و نیم در مرز عراق و شام کرد که به جنگ صفین و نیز جنگی با خوارج در نهروان نمود که به جنگ نهروان معروف شد.
بعد از جنگ نهروان و سرکوب خوارج، برخی از خوارج از جمله عبدالرحمان بن ملجم مرادی، برک بن عبدالله تمیمی و عمرو بن بکر تمیمی گرد هم آمده و از نهروان و کشتگان خود یاد کردند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که باعث این خونریزی ها حضرت علی (علیه السلام) ، معاویه و عمروعاص هستند و اگر این سه نفر از میان برداشته شوند، مسلمانان تکلیف خود را خواهند دانست.
بدین جهت بود که ابن ملجم ملعون متعهد قتل امام علی (علیه السلام) شد که موفق به این کار شد و در مسجد کوفه، با ضربه شمشیر زهرآلودی، فرق مبارک حضرت امام علی (علیه السلام) را در حالی که در محراب عبادت در سجده بودند شکافت برک بن عبدالله تنها توانست معاویه را از ناحیه ران زخمی کند که پس از مدتی درمان شد و بهبود یافت. عمرو بن بکر نیز قاضی شهر را که آن روز به سبب بیماری عمروعاص به جای او اقامه جماعت می‌کرد، به قتل رساند. ، پس از آنکه ابن ملجم ضربه خود را به حضرت امیر علیه السلام وارد کرد مردم به سوی او دویدند، ولی هر کس به او نزدیک می‎شد، ابن ملجم با شمشیر او را می‌زد. سرانجام قُثَم بن عباس بن عبدالمطلب پسر عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله) پیش رفت و او را به زمین کوبید. امام حسین (علیه السلام) به اتفاق بنی هاشم، بدن مجروح پدر بزرگوار را بر روی گلیمی، به خانه منتقل کردند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) به ابن ملجم اشاره کردند و فرمودند: «اگر من از دنیا رفتم، او را قصاص کنید، همان طور که مرا کشته و اگر سالم ماندم، خودم درباره او تصمیم می‌گیرم.»
قدری شیر برای امام علی (علیه السلام) آوردند. امام (علیه السلام) کمی از آن نوشیدند و فرمودند: «به ابن ملجم نیز از این شیر بدهید و او را اذیت نکنید.»
پزشکان کوفه و از جمله اثیر بن عمرو که از همه ماهرتر بود، به بالین ایشان گرد آمدند. اثیر وقتی زخم سر مبارک امام (علیه السلام) را دید، پس از معاینه‌ای گفت: «یا علی! وصیت‌های خود را بکن، زیرا شمشیر زهرآلود به مغزت رسیده و معالجه مؤثر نیست.»
و بدین ترتیب امام متقین و پیشوای آزادگان(علیه السلام) در شب بیست و یکم همان ماه و در سن ۶۳ سالگی، به فیض شهادت رسیدند.
حضرت امام علی (علیه السلام) در واپسین لحظات زندگی خود چنین وصیت فرمودند: «شما را به پرهیزکاری و به نظم در کار‌ها سفارش می‌کنم و اینکه همواره در فکر اصلاح بین مسلمانان باشید. یتیمان را فراموش نکنید، حقوق همسایگان را مراعات کنید. قرآن را برنامه عملی خود قرار دهید. نماز را بسیار گرامی بدارید که ستون دین شماست.»

برخی صفات و ویژگی های حضرت علی علیه السلام
سخاوت و بخشندگی علی (علیه السلام)
معاویه سرسخت ترین دشمن آن حضرت در این باره می گوید: اگر علی انباری پر از طلا و اتاقی پر ازکاه داشته باشد، پیش از آنکه کاه را ببخشد، زر را می بخشد. با آنکه بر همه امپراطوری اسلامی، به جز شام، فرمانروایی داشت، از خود میراثی بر جای نگذاشت. از دسترنج خود هزار بنده را آزاد کرد و هرگز به نیازمندی پاسخ رد نگفت.
گذشت علی (علیه السلام)
- او در جنگ جمل بر مروان دست پیدا کرد. با آنکه این شخص از دشمن ترین مخالفان علی (علیه السلام) بود، اما علی از وی درگذشت.

- همچنین آن حضرت بر عبید الله بن زبیر که یکی از سرسخت ترین دشمنانش بود و به علی آشکارا ناسزا می گفت، دست یافت و او را اسیر کرد ولی وی را مورد عفو قرار داد و به او گفت: «برو!نمی خواهم تو را ببینم.»و سخنی بیشتر از این به او نگفت.
- سعید بن عاص نیز پس از واقعه جمل در مکه به دست علی (علیه السلام) گرفتار شد ولی آن حضرت به او سخنی نگفت پس از جنگ جمل کسی را مامور کرد که در شهر جار بزند و بگوید: هر کس که از میدان گریخته، تعقیب نمی شود.با مجروحان کاری نیست و هیچ اسیری کشته نخواهد شد و آن کس که سلاح خود را بر زمین گذارد امان خواهد یافت و دقیقا شیوه پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در فتح مکه در پیش گرفت.
- در جنگ صفین ابتدا مردم شام، آب را بر او و یارانش بستند و ایشان را از دسترسی به آب بازداشتند اما زمانی که زمام جنگ به دست علی و یارانش افتاد، به وی گفتند: آیا آب را بر روی سپاه شام ببندیم، همان طور که خود آنها چنین کردند؟ آن حضرت پاسخ داد: خیر سوگند به خداوند هرگز کردار آنها را در پیش نخواهم گرفت و پیوسته به سپاهیانش سفارش می کرد کسانی را که از میدان کارزار می گریزند، تعقیب نکنند و مجروحی را به قتل نرسانند.
مهربانی با یتیمان
حکومت علی علیه السلام که حکومت «عدل» بود، فقط در حد شعار و تبلیغات نبود!
«ابوالطفیل» می گوید: علی علیه السلام در دوران حکومت خویش افراد مستمند و بی نوا را مورد عنایت قرار می داد، روزی او را مشاهده کردم که بچه های یتیم و بی سرپرست را به دور خود فراخوانده برای آنها سفره ای انداخت و با دستان خود به دهان آنان عسل می گذاشت! این منظره آن چنان مؤثر و جالب بود که بعض اصحابش گفتند: ای کاش ما هم یتیم بودیم تا علی با ما نیز چنین مهربانی می کرد!
در این مورد علی علیه السلام می فرمایند:
من هادی مردم و هدایت یافته خدایم، من پدر یتیمان و بی چاره گانم، من سرپرست زنان بیوه و پناهگاه ضعفاء و امید و پشتوانه ستمدیدگانم.
آنحضرت در آخرین وصیت خود پس از ضربت خوردن فرمودند:
شما را به خدا یتیمان خود را فراموش نکنید، مواظب باشید که آنان گرسنه نمانند و حقوقشان با وجود شما تباه نگردد.

در کنار تنور یتیمان
روزی امیر المومنین علیه السلام زنی را دید که مشک آبی را به دوش گرفته و با زحمت زیاد آن را حمل می کند. حضرت از او خواست که مشک را به اوبدهد ... سپس مشک را برداشت و از احوال زن پرسید، معلوم شد شوهر وی در جنگ به شهادت رسیده مولای متقیان سحرگاه فردا زنبیلی پر از خرما و روغن و آرد و گوشت... را به دوش گرفته، و به خانه آن زن برد، در طول راه برخی از مؤمنین درخواست کمک کردند که آنها ابن بار را برای ایشان حمل کنند ولی حضرت می فرمود: روز رستاخیز بار مرا چه کسی حمل می کند؟!
علی علیه السلام پس از در زدن و اجازه گرفتن به طور ناشناس وارد خانه شد، و پیشنهاد فرمود: که یا او بچه ها را به بازی گرفته و مشغول کند، و یا به خمیر کردن و نان پختن بپردازد، زن گفت: شما بچه ها را مشغول کنید، من به کار خمیر کردن و پختن نان می پردازم، ای مرد خدا از تو راضی شود، و بین من و بی توجهی که از «علی بن ابی طالب» درباره خود و فرزندانم می بینم حکم کند!
پس از آماده شدن غذا حضرت علی با دستان خود آن را به دهان یتیمان می گذاشت و میفرمود: ای فرزندانم! علی را حلال کنید!!!
چون خمیر آماده پختن گردید زن عرض کرد: ای بنده خدا تنور را روشن کن، علی علیه السلام تنور را روشن نموده، آتش که شعله گرفت آنحضرت صورت مبارک خویش را بر روی شعله های آتش گرفت و گفت: ای علی! بچش جزای کسی را که از یتیمان غفلت کند! در این هنگام زن همسایه وارد شد، و «علی بن ابی طالب» را شناخت و خطاب به آن زن گفت وای بر تو این «امیرالمؤمنین» است که در خانه تو کار می کند
زن که از گفتار و کردار خود شرمنده شده بود گفت: یا امیرالمؤمنین ! من از شما شرم دارم، و نشناخته حرف هایی زده و شما را به کار گمارده ام.
علی علیه السلام فرمودند: من از شما شرم می کنم! این بگفت و از خانه بیرون رفت.
برابری در تقسیم بیت المال
در سیاست مالی علی بن ابی طالب علیه السلام بین فرزندان و خویشان و سایر مسلمانان از نظر سهم بیت المال هیچ فرقی وجود نداشت. همه با هم برابر بودند و به یک اندازه سهم می بردند.
روزی عقیل(برادر حضرت علی) به ایشان گفت: یاعلی! می خواهی مرا با یکی از سیاهان مدینه یک سان بدانی و از بیت المال یک سهم بدهی؟ حضرت فرمود: تو چه برتری برآن سیاه داری، مگر اینکه سابقه تو در اسلام و تقوایت بیشتر است؟
طلحه و زبیر نیز که از برترین یاران آنحضرت بودند نزد امیرمؤمنان علیه السلام آمدند و گفتند: هرگز خلفای گذشته نسبت به تقسیم بیت المال با ما چنین رفتار نمی کردند.

حضرت فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله چه مقدار به شما می داد؟
آن دو ساکت شدند و چیزی نگفتند.
حضرت فرمود: آیا پیامبر صلی الله علیه و آله بیت المال را به طور مساوی بین مسلمانان قسمت نمی کرد؟
گفتند: آری
فرمودند: به نظر شما پیروی کردن از سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله برتر است یا پیروی از سنت خلفا؟
گفتند: از سنت رسول خدا، سپس گفتند: ای امیرمؤمنان! سابقه ما در اسلام از دیگران بیش تر است، رابطه خویشاوندی هم با پیامبر داریم.
حضرت فرمود: سابقه شما بیش تر است یا سابقه من؟
پاسخ دادند: سابقه شما.
فرمودند: رابطه خویشاوندی شما به رسول خدا نزدیک تر است یا خویشاوندی من؟
گفتند: رابطه خویشاوندی شما.
حضرت فرمود: آیا سختی هایی که من در راه اسلام کشیده ام بیشتر است یا آنچه شما متحمل شده اید؟
گفتند: شما
حضرت فرمود: به خدا سوگند که من برای خود همان مقدار را برمی دارم که برای زیر دستان خود برمی دارم.

برخورد با مردم مستضعف
شبی آن حضرت به زن مسکینی که کودکانی گرسنه داشت، برخورد کرد. کودکان آن زن از گرسنگی گریه می کردند. زن دیگی را که فقط آب در آن بود، بر آتش نهاده بود تا کودکان خیال کنند مادر برایشان غذا می پزد. زن آنقدر با آنها بازی کرد تا به خواب رفتند.
حضرت امیر علیه السلام ، به همراه غلام خود قنبر به منزل آمد و ظرفی از خرما و آرد و مقداری دنبه و برنج و تعدادی نان بردوش مبارک نهاد. قنبر خواست آن را حمل کند؛ ولی حضرت قبول نکرد. وقتی به درب منزل زن فقیر رسید، اجازه خواست و وارد شد. آنگاه مقداری برنج و دنبه در دیگ ریخت و پس از پخته شدن، آن را نزد کودکان آورد و به آنها فرمود تا بخورند. پس از آنکه کودکان سیر شدند، در اتاق چون برّه ای حرکت می کرد و صدا درآورد و در این هنگام، کودکان شروع به خندیدن نمودند.
وقتی از منزل آن زن بیرون آمد، قنبر عرض کرد: مولای من! امشب چیز عجیبی دیدم. علت برداشتن توشه را دانستم که برای ثواب بردن بود؛ اما راز بر روی دست و پا حرکت کردن و صدا در آوردن را، نفهمیدم برای چه بود؟!
حضرت فرمودند: «ای قنبر! نزد کودکان آمدم؛ در حالی که از شدّت گرسنگی گریه می کردند. پس دوست داشتم از نزدشان بروم در حالی که با شکم سیر می خندند و هیچ راهی جز آنچه انجام دادم، برای آن نیافتم!»

برخورد با خانواده
طبق روایات و شواهد گوناگون، زندگانی حضرت امیرمؤمنان علیه السلام با حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام با ارزش ترین دوران زندگانی مشترک آن دو موجود الهی بوده است و طرفین از خود ایثار، فداکاری و گذشت فراوان نشان داده اند.
همین بس که مولایمان امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:
«به خداوند سوگند! هرگز حضرت فاطمه علیهاالسلام را به غضب در نیاوردم و او را مجبور به کاری که مایل نبود، ننمودم. و هرگز حضرت فاطمه علیهاالسلام مرا به غضب در نیاورد و هرگز از امر من سرپیچی نکرد. و وقتی به او نگاه می کردم، تمام غم و اندوه هایم برطرف می شد.»
در برخی روایات آمده است: کار بیرون از منزل، مربوط به امیرمؤمنان علیه السلام و امور خانه بر عهده حضرت فاطمه علیهاالسلام بود.
امیرمؤمنان علیه السلام هیزم می آورد و از چاه آب می کشید و منزل را جاروب می کرد و حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام آرد را خمیر کرده، نان می پخت.

نهی از دنیا زدگی
حضرت هیچ گونه دلبستگی به دنیا نداشتند و این قضیه را همه می دانستند و در موارد مختلفی این موضوع را با چشم خود دیده بودند از این جهت بود که حضرت در به دیگران هم توصیه می کردند که: «اما بعد شما را از دنیا بر حذر می دارم؛ زیرا دنیا ظاهرش شیرین و با طراوت است. در لابلای شهوات قرار گرفته و به خاطر نقد بودنش جلب توجه می کند، با این که مواهب آن کم و ناچیز است، دل ها را به خود می کشاند، آرزوهای دنیا پرستان را در خود جمع کرده و خود را بدان آراسته، زیور غرور را به خود پوشیده است، شادمانی و نعمت آن پایدار نیست، از دردها و مشکلات آن ایمن نتوان بود، سخت مغرور کننده و زیانبار است، متغیر است و زوال پذیرو نابودشدنی است و بیش از آن چه در قرآن ذکر شده، نخواهد بود که:
"زندگی همچون آبی می ماند که از آسمان فرو می فرستیم و به وسیله آن گیاهان فراوان و سر به هم داده و درهم پیچیده به وجود می آید. چیزی نمی گذرد که خشک می شوند و بادها آن ها را پراکنده می سازند و خداوند بر همه چیز قادر است."

 همراهی و معاشرت با دیگران

 امام علی (علیه السلام) روزی در بازگشت از سفر، مردی یهودی را دید که او نیز به سوی کوفه حرکت می کرد اما مقصد او اطراف کوفه بود. مرد یهودی امیرالمومنین را نمی شناخت اما چون راهشان یکی بود با او همراه شد و با هم به راه خود ادامه دادند و در بین راه به گفت و گو پرداختند تا این که به یک دو راهی رسیدند که یک راه به کوفه و دیگری به حومه آن می رفت. امام به جای این که راه کوفه را انتخاب نماید همچنان مرد یهودی را همراهی کرد. مرد یهودی که می دانست او می خواهد به کوفه برود از آنحضرت پرسید: «مگر نگفتی که می خواهی به کوفه بروی؟» امام پاسخ داد: «آری، گفتم»

مرد یهودی با تعجب پرسید: « اگر اینطور است پس چرا با من می آیی؟»
امام فرمود: ما در این مسیر با هم دوست شدیم پیامبربه ما توصیه کرده وقتی با کسی دوست شدید او را چند قدم تا رسیدن به مقصد همراهی کنید
مرد یهودی پرسید: «آیا پیامبر شما به راستی این چنین دستور داده است؟»

امام فرمود: «آری» مرد یهودی که از این رفتار حضرت خشنود و شگفت زده شده بود شهادتین گفت و مسلمان شد

عیادت از بیماران 

امیرالمؤمنین(علیه السلام) وقتی شنید دوستش «حارث هَمدانی» بیمار است و در بستر مرگ افتاده تصمیم گرفت به عیادت او برود. وارد خانه شد و کنار بالین حارث نشست. حارث چشمان خود را گشود و دید مولایش امیرالمؤمنین(علیه السلام) در کنار بستر او نشسته است. امام با او احوال پرسی کرد و برای خشنودی او گفت: «ای حارث! من به تو بشارت می دهم که در وقت مرگ و هنگام عبور از پل صراط و در کنار حوض کوثر و در موقع «مُقاسمه» مرا می بینی».

حارث پرسید: «مقاسمه چیست؟»

امام فرمود: «مقاسمه، تقسیم کردن مردم است. روز قیامت، من مردم را تقسیم می کنم. من به آتش می گویم: ای آتش! این دوست من است او را رها کن و این دشمن است او را بسوزان». سپس دست حارث را در دست خود گرفت و فشرد و گفت: «روزی همین طور که دست تو را گرفته ام پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) نیز دست مرا گرفته بود. من از کارشکنی و دشمنی قریش به او شکایت کردم و او به من فرمود: هنگامی که قیامت برپا می شود من ریسمان خدا را می گیرم و تو ای علی! دامن مرا می گیری و شیعیان دامن تو را می گیرند». سپس سه بار به حارث فرمود: «ای حارث! در آنجا هر کس با آن کسی که دوست است خواهد بود و او را همراهی خواهد کرد». حارث که بسیار دوستدار امام بود از این جمله خوشحال شد و برای لحظه ای حالش بهبود یافت و نشست و گفت: «بعد از این هیچ باکی ندارم که من به سوی مرگ روم یا او به سوی من آید.» و اندکی بعد از دنیا رفت.

سخت کوشی و انفاق

- پیامبراکرم صلی الله علیه وآله زمینی را به علی علیه السلام دادند و حضرت در آن زمین قناتی حفر نمودند که آب فراوانی داشت. آن آب آن قدر زیاد بود که موجب خوشحالی مردم آن ناحیه شد و هنگامی که یکی از آنها به امام علیه السلام تبریک گفت، حضرت فرمودند: این آب وقف کسانی است که از این جا عبور می کنند; کسی نمی تواند آن را بفروشد و به فرزندانم نیز به ارث نمی رسد.

فعالیت و تلاش امام علیه السلام چنان بود که می توانستند درآمد فراوانی عاید خود نمایند. اما چنین نمی کردند و بیشتر آن را به دیگران می بخشیدند یا بردگان را آزاد می نمودند به علاوه حضرت ، سرپرستی عده ای از کودکان یتیم را به عهده داشتند و نیازهای آنان را تامین می کردند ولی خود به آب و نان ساده ای بسنده می کردند. برخی روایات اینطور ذکر شده که ایشان چاه هایی را حفر نموده و آنها را وقت عموم مردم میکردند تعداد این چاهها را بیش از یکصد حلقه ذکر کرده اند.
- روزی طلحه و زبیر به کنایه در میان مردم شایع کرده بودند که حضرت فقیر است و توان کسب درآمد برای خود را ندارد ، امام علیه السلام به عاملان خود فرمودند: آنچه از محصول زمین های کشاورزی برداشت شده است به فروش برسانند. وقتی با فروش میوه ها و غلات صدهزار درهم فراهم شد، امام دستور احضار طلحه و زبیر را دادند و خطاب به آن ها فرمودند: این پول، سرمایه ای است که با دست رنج خود جمع کرده ام (نه مانند سرمایه شما که حقتان نیست و به بیت المال تعلق دارد.)
ایشان همواره در کار سخت کوش و جدی بودند و می فرمودند: اگر می خواهی آزاد زندگی کنی، مثل برده زحمت بکش و آرزویت را از مال هرکس که باشد، قطع کن. نگو این کار مرا پست می کند; زیرا از مردم خواستن از هر چیز بیش تر ذلت می آورد. وقتی که از دیگران بی نیاز باشی، از همه مردم قدر و منزلتت بیشتر است.

- ابن عباس می گوید: در زمان جنگ جمل، هنگامی که در منطقه «ذی قار» برای جمع آوری نیرو اردو زده بودیم، یک روز به خیمه امام رفتم، دیدم که حضرت مشغول دوختن کفش خویش است.سلام کردم، امام علیه السلام جواب دادند، پرسیدند: ابن عباس، این نعلین وصله خورده چه قدر می ارزد؟

گفتم: ارزشی ندارد

امام علیه السلام فرمودند: «حکومت بر شما نزد من از این نعلین بی ارزش تر است، مگر آن که حقی را برپا سازم یا باطلی را از میان بردارم.»

بیمه بازنشستگی!
روزی امیر المومنین پیرمرد نابینایی را دیدند که دست به گدایی درازکرده است.
پرسید: این پیرمرد کیست؟
گفتند: مردی مسیحی است که از کار افتاده و گدایی می کند.
حضرت فرمود: تا زمانی که پیر و ناتوان نشده بود، از او کار کشیدید، اینک [که به این حال و روز افتاده] او را به حال خود رها کرده اید؟! سپس حضرت دستور دادند تا از بیت المال هزینه های زندگی اورا بپردازند.

ویژگی های منحصر بفرد حضرت علی علیه السلام
در میان ویژگیهای آنحضرت مواردی وجود دارد که درباره هیچ شخص دیگری سابقه نداشته و نخواهد داشت.ما در اینجا به بعضی از این خصوصیات که درباره آن آیه هم نازل شده اشاره می کنیم

ایثار جان
زمانی که حضرت علی علیه السلام با وجود خطر جانی که داشت در بستر پیامبر خوابیدند تا جان پیامبر حفظ شود خداوند آیه ای نازل کرد و شجاعت حضرت را ستود و فرمود:
وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغآءَ مَرضاتِ اللّه...
از میان مردم کسی است که برای کسب رضایت خداوند، از جان خویش می گذرد.
ایثار مال
ابوذر عفاري گفت:‌ روزي سائلي وارد مسجد شد و از مردم تقاضاي كمك كرد ولي كسي چيزي به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت: خدايا تو شاهد باش كه من در مسجد رسول تو تقاضاي كمك كردم ولي كسي جواب مساعد به من نداد.

در همين حال علي عليه السلام كه درحال ركوع بود با انگشت خود اشاره كرد سائل نزديك آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بيرون آورد، پيامبر که اين جريان را مشاهده كرده سر به سوي آسمان بلند كرد و چنين گفت: «خداوندا برادرم موسي از تو تقاضا كرد كه روح او را وسيع گرداني و كارها را بر او آسان سازي و گره از زبان او بگشائي تا مردم گفتارش را درك كنند، و نيز موسي درخواست كرد هارون را كه برادرش بود وزير و ياورش قرار دهي و بوسيله او نيرويش را زياد كني و در كارهايش شريك سازي خداوند! من محمد پيامبر و فرستادة توأم. سينه مرا گشاده كن و كارها را بر من آسان ساز از خاندانم علي را وزير من گردان تا بوسيله او پشتم قوي و محكم گردد. ابوذر مي‌گويد: هنوز دعاي پيامبر صلي الله عليه و آله پايان نيافته بود كه جبرئيل نازل شد و به پيامبر صلي الله عليه و آله گفت بخوان، پيامبرصلي الله عليه و آله فرمود چه بخوانم، گفت بخوان إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ (مائده۵۵)
(سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده‏اند؛ همانها كه نماز را برپا مى‏دارند، و در حال ركوع، زكات مى ‏دهند)

عده ای از مردم پس از نزول این آیه سعی کردند با کار مشابهی، افکار عمومی را متوجّه خویش سازند؛ ولی غافل از اینکه عمل ریاکارانه و به دور از اخلاص، به حال آنان سودی ندارد.
همچنین روایت شده که امیرمؤمنان علیه السلام تنها زمانی چهار درهم داشت؛ درهمی را در شب، درهمی را در روز، درهمی را در نهان و درهمی را در آشکار صدقه داد. واین آیه نازل شد:
الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (۲۷۴ بقره)
(آنها كه اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشكار، انفاق مى‏ كنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگين مى ‏شوند)
به غیر از موارد فوق آیات دیگری نیز در قرآن وجود دارد که در شان حضرت علی علیه السلام نازل شده است
۱- آیه تبلیغ : مائده ، ۶۷ : يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه‏ ..........
۲- آیه اکمال دین : مائده ، ۳ : ِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دينا ......
۳- آیه خیر البریه : بینه ، ۷و۸ : إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ 
۴- آیه اولو الامر : نساء : ۵۹: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ .....
۵- آیه صادقین : توبه : ۱۱۹: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ
۶- آیه لیله المبیت : آیه انذار و هدایت : رعد ، ۷ : وَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّه‏ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هاد 
۷- آیه سقایت حج : توبه ، ۱۹- ۲۲ : أَجَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِر ......
۸- آیه علم الکتاب : رعد ، ۴۳ : وَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهيداً بَيْني‏ وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب‏
۹- آیه اذان : توبه ، ۳ : وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَر .....
۱۰- آیه محسنین : زمر ، ۳۲- ۳۴ : فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ كَذَّبَ بِالصِّدْق‏ .....
۱۱- آیه پیشگامان نخستین : توبه ، ۱۰۰ : وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصار .....
۱۲- آیه محبت : مریم ، ۹۶ : إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا
۱۳- آیه سابقون : واقعه ، ۱۰- ۱۲ : وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُوْلَئكَ الْمُقَرَّبُون‏ .....
۱۴- آیه اذن واعیه : حاقه ، ۱۱و ۱۲ : إِنَّا لَمَّا طَغَى الْماءُ حَمَلْناكُمْ فِي الْجارِيَة .......
۱۵-آیه صالح المومنین : تحریم ، ۴ : إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما.........
۱۶- آیه حکمت : بقره ، ۲۶۹ :يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْباب‏ ....

برخی آیات درباره فضایل همه اهل بیت است که شامل مدح و فضیلت علی علیه السلام نیز می شود و برخی از آنها از این قرار است :
۱- آیه تطهیر: احزاب ، ۳۳ :إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا ......
۲- آیه مودت : شوری ، ۲۳: ِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ .........
۳- آیه مباهله : آل عمران ، ۶۱ : فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْم‏ ........
۴-آیه اطعام : انسان ، ۵- ۱۰: وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً.....
۵- آیه توبه آدم : بقره ، ۳۷ : فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ .......
البته یکی عالم سنی به نام ابوالقاسم حَسَکانى در کتابى به نام «شواهد التنزیل»، ۲۰۰ آیه یا بیشتر جمع کرده است که درباره حضرت على(علیه السلام) نازل و یا تفسیر شده است.

نظرات (0)

هنوز نظری ارسال نشده است

  1. بهتر است نام و نظر خود را فارسی تایپ کنید ( برای انتشار سریع نظر یا افزودن فایل پیوست، باید وارد حساب کاربری خود شوید )
پیوست (0 / 3)
انتشار موقعیت