در اعتقادات مسیحیان، پس از عیسی هیچ شخصی از موقعیت و جایگاه مریم برخوردار نیست.
در طول تاریخ، کلیسا کوشیده است با صورت بندی آموزه هایی، چهرۀ ممتاز این بانوی مقدس را ترسیم کند. اما تصویری که کتاب مقدس از این شخصیت به دست می دهد با آنچه در سنت پدران و اصول کلیسایی می توان دید تا حدود زیادی متفاوت است.
سه نکته در بررسی کتاب مقدس می توان یافت:
اول آن که اصولاً مریم در کتاب مقدس حضوری کم رنگ دارد و در موارد کمی به وی اشاره شده است. (متی، ۱: ۱۸، ۱۲: ۴۶، مرقس ۳: ۳۱، لوقا ۱: ۲۶، ۲: ۴، ۸: ۱۹، یوحنا، ۲: ۱، ۲: ۵، ۱۹: ۲۵). اگر موارد تکراری در اناجیل را (متی ۱۲: ۴۷، مرقس ۳: ۳۲، لوقا ۸: ۱۹) حذف کنیم، این حضور باز هم کم رنگ تر می شود.
دوم آن که استثنایی بودن شخصیت مریم در کتاب مقدس به دلیل آن است که فرزندی موعود را آبستن شده است، نه به دلیل قابلیت های شخصی او! بهترین تجلیل از شخصیت مریم را در انجیل لوقا می توان دید که به خوبی بیانگر این ادعاست
«پس فرشته نزد او داخل شده، گفت: سلام بر تو ای نعمت رسیده، خداوند با تو است و تو در میان زنان مبارک هستی. چون او را دید از سخن او مضطرب شده، متفکر شد که چه نوع تحیت است. فرشته بدو گفت ای مریم ترسان مباش زیرا که نزد خدا نعمت یافته ای و اینک حاله شده، پسری خواهی زایید و او را عیسی خواهی نامید. او بزرگ خواهد بود و به پسر حضرت اعلی مسمی شود و خداوند خدا تخت پدرش داوود را بدو عطا خواهد فرمود و او بر خاندان یعقوب تا به ابد پادشاهی خواهد کرد و سلطنت او را نهایت نخواهد بود. مریم به فرشتۀ گفت: این چگونه می شود و حال آن که مردی را نشناخته ایم؟ فرشته در جواب وی گفت: روح القدس بر تو خواهد آمد و قوت حضرت اعلی بر تو سایه خواهد افکند. از آن جهت، آن مولود مقدس پسر خدا خوانده شد.» (لوقا ۱: ۲۸)
چگونه می توان با استناد به چنین عبارتی چهره ای استثنایی از مریم بر اساس ذهنیت مسیحی ترسیم کرد؟
هاروی کاکس، نویسندۀ کتاب مسیحیت می گوید: تولد خداوند مجسم از یک دوشیزه، پیشنهادی از ناحیۀ فرشتۀ خدا بود که مریم می توانست آن را نپذیرد. اما وی با اطمینان کامل به محبت خدا و اشتیاقش برای پذیرش ننگ اجتماعی که به خاطر تولد کودک بدون ازدواج به او نسبت داده می شد، نقش بزرگی در نجات بشریت ایفا کرد. (هاروی کاکس، مسیحیت، ص ۶۷).
سوم آن که برخورد سرد عیسی با مادر در گزارش اناجیل، نشان می دهد که مریم شخصی معمولی است نه استثنایی
«او با آن جماعت هنوز سخن می گفت که ناگاه مادر و برادرانش در طلب گفتگوی و بیرون ایستاده بودند و شخصی وی را گفت: اینک مادر تو و برادرانت بیرون ایستاده، می خواهند با تو سخن گویند. در جواب گفت: کیست مادر من و برادرانم کیانند و دست خود را به سوی شاگردان خود دراز کرده گفت: اینانند مادر من و برادرانم. زیرا هر که ارادۀ پدرم را که درآسمان است به جا آورد همان برادر و خواهر و مادر من است.» (متی ۱۲: ۴۷ و مرقس ۳: ۳۲، لوقا ۸: ۱۹)
«و در روز سیّم در قانای جلیل عروسی بود و مادر عیسی علیه السلام در آنجا بود و عیسی علیه السلام و شاگردانش را نیز به عروسی دعوت کردند و چون شراب تمام شد مادر عیسی علیه السلام بدو گفت: شراب ندارند. عیسی علیه السلام به وی گفت: ای زن مرا با تو چه کار است؟!!»(یوحنا، ۲: ۱)
با وجود این، در طول تاریخ مسیحیت علاوه بر آن که مریم گاه مورد پرستش گروهی از مسیحیان قرار گرفته است، بانوی باکره و بدون گناه شناخته می شود که پس از مرگ چون فرزندش به آسمان عروج کرده است.
دوشیزگی مریم
به گفتۀ کتاب مقدس، مریم در عقد شخصی به نام یوسف بود که به شغل نجاری اشتغال داشت اما قبل از آمیزش با همسر خود او را از روح القدس حامله یافت و تا زمان تولد عیسی با وی همبستر نشد (متی ۱: ۱۸).
اگر این پرسش مطرح شود که «آیا باکره بودن مریم تا پایان عمر ادامه داشت یا صرفاً تا زمان تولد عیسی» پاسخ مسیحیان به این پرسش چه خواهد بود؟ اگر کتاب مقدس را که از اعتباری افزون بر سنت کلیسایی برخوردار است، مرجعی برای دست یابی به پاسخ این پرسش بدانیم، به مواردی در اناجیل برمی خوریم که ما را در حل پرسش کمک می کند: «یوسف از خواب بیدار شد و طبق دستور فرشتۀ خدا عمل نمود و مریم را به خانه خود آورد. اما تا زمانی که مریم پسر خود را به دنیا آورد با او همبستر نشد.»(همان).
از این عبارت برمی آید که پس از تولد عیسی، مریم به نکاح یوسف درآمده است. بنابراین، باکره گی وی تنها تا زمان تولد عیسی علیه السلام بود. از سوی دیگر، کتاب مقدس به برادران و خواهران عیسی علیه السلام اشاره کرده است: «و چون به وطن خویش آمد ایشان را در کنیسۀ ایشان تعلیم داد به قسمی که متعجب شده، گفتند: از کجا این شخص چنین حکمت و معجزات را به هم رسانید. آیا این پسر نجار نمی باشد و آیا مادرش مریم نامی نیست و برادرانش یعقوب و یوسف و شمعون و یهودا و همۀ خواهرانش نزد ما نمی باشند؟ پس این همه را از کجا به هم رسانید؟» (متی ۱۳: ۵۴، و متی ۲۷: ۵۶، مرقس ۶: ۳، ۱۵: ۴۰، لوقا ۲۴: ۱۰، اعمال ۱۲: ۱۷، ۱۵: ۱۳، ۲۱: ۱۸، غلاطیان ۱: ۱۹، ۲: ۹).
پروتستان ها با تکیه بر متن کتاب مقدس معتقد به دوشیزگی مریم تا زمان تولد عیسی هستند. مریم پس از تولد عیسی دارای چهار پسر و چندین دختر شد. (دنیس کلارک، زندگی و تعالیم عیسی مسیح، ص ۲۸) اما کاتولیک ها و ارتدوکس ها مریم را تا پایان عمر باکره می دانند و به استناد سنت کلیسایی که از پدران باقی مانده است، متون کتاب مقدس را تأویل می کنند. از نظر آنها، عبارت هایی که یعقوب و یهودا را برادران عیسی علیه السلام معرفی میکند به برادران دینی تفسیر می شود و منظور از فرزندان مریم فرزندان عمو و یا فرزندان خالۀ وی هستند. (توماس میشل، کلام مسیحی، ص ۶۷، غربال، محمدشفیق، الموسوعه العربیع المیسره، ذیل لفظ مریم). ازرساله هایی که در سده های نخستین مسیحی نوشته شده است می توان دریافت که اعتقاد به باکره بودن مریم تا پایان عمر، گرچه عقیده ای ضروری و همگانی به شمار نمی آمده، در میان دانشمندان رایج بوده است.
پاکدامنی مریم
تمامی فرقه های سه گانۀ مسیحی آموزۀ گناه ذاتی را پذیرفته اند. بر طبق این آموزه، تمام انسان ها گناهکار به دنیا آمده اند و تا زمانی که مراسم غسل تعمید را انجام ندهند از آثار این گناه رهایی نمی یابند. در این زمینه عیسی علیه السلام شخصی استثنایی و بدون گناه ترسیم شده است. آیا مریم مادر خداوند هم بدون گناه بود؟
در این مورد کتاب مقدس آموزه ای را تعلیم نمی دهد.
در اوایل قرون وسطی، آوگوستین این احتمال را مطرح کرد که ممکن است مریم هیچ گاه مرتکب گناهی نشده باشد. در قرن هفتم نظریۀ عاری از گناه بودن مریم باکره مورد پذیرش عام بود، اما این پرسش مطرح می شد که از چه زمانی؟!!
برخی از جمله توماس اکویناس (۱۲۲۵ تا ۱۲۷۴ م.) معتقد بودند که وقتی نطفۀ مریم بسته شد، گناه اولیه در او وجود داشت، اما پیش از آن که به دنیا آید از هر گناهی تطهیر شد و بالاخره دانزاسکوتوس (۱۲۶۵ تا ۱۳۰۸) این نظر را مطرح کرد که لقاح حضرت مریم لقاح مطهر بوده است، یعنی از همان لحظۀ لقاح و نه پس از به دنیا آمدن، وی از هر گناهی مبرا و محفوظ بوده است. از نگاه او، عیسی مسیح علیه السلام در مقام نجات دهندۀ کامل، باید کسی را به کامل ترین طریق ممکن نجات بخشد و برای چنین نجاتی، چه کسی مناسب تر از مادر او می توان یافت؟
آموزۀ لقاح مطهر در قرن پانزدهم موضوع اصلی مباحثه میان برخی فرقه های مسیحی شد و مشاجره تا حدی بالا گرفت که پاپ سیکستوس پنجم در سال ۱۴۸۳ اعلام کرد که کلیسا در این مورد تصمیم قطعی نگرفته است. شورای تِرِنت هم تنها به بیان این موضوع که مریم عاری از گناه اولیه بوده است، اکتفا کرد. بالاخره در سال ۱۸۵۴، پاپ پیوس نهم در یک فرمان پاپی (این فرمان به Ineffabilis Deus مشهور است) آموزۀ لقاح مطهر را یکی از اصول ایمانی کلیسا معرفی کرد: «ما اظهار و اعلان می کنیم که مریم باکرۀ متبارک از همان لحظۀ نخستین لقاح خود، از هر لکۀ گناه اولیه مطهر و مبرا بوده، با فیض و رحمت ویژه خدای قادر مطلق و با فضیلت و شایستگی های عیسی مسیح ، منجی بشریت، از همان نخستین لحظۀ لقاح خود، از هر اثر گناه اولیه مطهر و مبرا بوده است و این آموزه را خدا کشف کرده و همۀ ایمانداران باید از صمیم قلب و پیوسته به این آموزه ایمان داشته باشند.» (تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص ۴۷۶)
از آنجا که کتاب مقدس اطلاعاتی در مورد بی گناهی مریم نیاورده و شخصیت های بزرگ کلیسایی چون آوگوستین و اکویناس آموزۀ لقاح مطهر را باور نداشتند، فرمان پاپی بیانگر پیروزی اصیل کلیسایی بر سنت است، نه محصول و ثمرۀ سنت و این اصل بر اساس توافق عامی که دربارۀ این موضوع در کلیسای قرن نوزدهم حاصل شد بیان شده است (پاپ پیوس نهم در سال ۱۸۴۹ از همۀ اسقف های کاتولیک خواست تا نظر خود را در این مورد بیان کنند و فرمان وی بیانگر پاسخ تأیید کننده و قاطعی بود که اسقف ها در این مورد به وی دادند. (همان)). در شورای واتیکانی اول (۱۸۷۰)، آموزۀ لقاح مطهر یکی از ارکان ایمان در مذهب کاتولیک گردید. (پطرس بستانی، دایره المعارف بستانی، ج ۵، ص ۷۸۴، لفظ پیوس)
معراج مریم
کتاب مقدس تنها به بیان این نکته پرداخته است که مریم در زمان مصلوب شدن عیسی در کنار وی حضور داشت (یوحنا ۱۹: ۲۵). از اینجا می توان دریافت که مریم تا مدتی پس از مصلوب شدن عیسی زنده مانده است (بیشتر پروتستان ها معراج مریم را مردود یا دست کم بدون دلیل می دانند (هاروی کاکس، مسیحیت، ص ۶۸).
باور به صعود مریم با کره به آسمان نخستین بار در برخی از نگارش های قرن چهارم مشاهده می شود. در کتابی به نام مراجعت مریم مقدس که آن را به پاپ هیلیاریوس در قرن پنجم نسبت می دهند، ۲۲ سال پس از مرگ عیسی، فرشته ای بر مریم ظاهر می شود و خبر می دهد که پسر تو در آسمان با تخت سلطنت و فرشتگان دربارش به انتظار تست و مریم میل می کند قبل از صعود به آسمان همۀ رسولان را ملاقات کند. به قدرت عیسی، تمام رسولان سوار برابرها ، به حضور مریم می رسند. بالاخره، مریم نیز چون فرزندش به آسمان برده می شود و رسولان مجدداً سوار بر ابرها به مکان های خود باز می گردند. (جلال الدین آشتیانی، تحقیقی در دین مسیح، ص ۱۴۶).
به تدریج، در اواخر قرن هشتم و به خصوص به واسطۀ تأثیر آثار یوحنای دمشقی، این باور در کلیسای شرق مقبولیت عام یافت. از قرن هفدهم به بعد، در کلیسای غرب فشار زیادی برای تعریف این باور به صورت اصلی ایمانی وجود داشت تا اینکه در سال ۱۹۵۰، پاپ پیوس دوازدهم این باور را جزو اصل ایمانی تعریف کرد. وی اعلام کرد که به کلیسا الهام شده است که مریم نیز چون مسیح علیه السلام به طور یقین با همین بدن به آسمان صعود کرده است (هموطنان ارمنی ۱۵ اوت را سالگرد عروج مریم مقدس می دانند و این روز را جشن می گیرند (روزنامۀ اطلاعات، ۲۵: ۵: ۱۳۸۷ ص ۱۳) در این فرمان مشخص نمی شود که آیا حضرت مریم بدون اینکه مرگ را تجربه کرده باشد به آسمان صعود کرده یا اینکه پس از مرگ حیات مجدد یافته و به آسمان صعود کرده است. اکثر عالمان الهی کاتولیک بر این باورند که وی پس از مرگ به آسمان صعود کرده است.
آموزۀ صعود مریم باکره ، نه صرفاً تصدیق رویدادی تاریخی که گفته می شد حقیقت دارد، بلکه بنیان مجموعه ای از باورها در مورد او بود، خصوصاً اینکه او ملکۀ آسمان، شفیع ما و واسطۀ میان ما و خداست. در شورای واتیکانی دوم، آموزه های لقاح مطهر و صعود مریم به آسمان مجدداً تصدیق شدند. در این شورا، برخی اسقف ها در پی آن بودند که مریم را نیز در کنار عیسی علیه السلام نجات دهندۀ جهان معرفی کننده و اصطلاح «شریک در امر نجات» را به کار بردند. در نهایت، در فصل نهایی سند کلیسا، اگرچه این اصطلاح به کار نرفت، نقش مریم در امر نجات به روشنی تعریف شد. در این فصل ذکر شد که رضایت خاطر وی برای تجسم عیسی مسیح ضرورت داشت و وی فعالانه در نجات انسان ها با مسیح همکاری دارد. اما مریم به هیچ وجه واسطه بودن مسیح را کم رنگ نمی کند، بلکه قدرت آن را نشان می دهد.
رسمیت یافتن آموزۀ معراج مریم از زاویۀ دیگری نیز قابل توجه است. این نظریه می تواند از یک سو پیوندی میان مسیحیت و ادیانی که به الهه ها احترام می گذارند برقرار کند و از سوی دیگر، فمینیست هایی را که به دنبال ارتقای مقام زن، به خدابانوان چشم دوخته اند به خود جلب کند: «او (مریم) چهرۀ زنانۀ خدا را آشکار کرد که اگر او نبود کاملاً مردانه ظاهر می شد. روان شناسی به نام کارل گوستاویونگ زمانی نوشت که اعلام عقیدۀ صعود مریم در سال ۱۹۵۰ مهم ترین حادثه در جهان مسیحیت از زمان اصلاحات بود، چون جنس مونث را تا مکان امنی در الوهیت مسیحی بالا برد.»(هاروی کاکس، مسیحیت، ص ۷۱)
پرستش مریم
قرآن کریم مسیحیان را به پرستش مریم متهم کرده است.
«وَ اِذ قالَ اللهُ یا عیسَی بنَ مَریَمَ ءَاَنتَ قُلتَ لِلنّاسِ اتَّخِذُونی وَ أمّی إلهَینِ مِن دُونِ اللهِ قالَ سُبحانَکَ ما یَکُونُ اَبی اَن اَقُولَ ما لَیسَ لی بِحَقٍ.» (مائده، ۱۱۶) «و یاد کن هنگامی را که خدا فرمود: ای عیسی پسر مریم، آیا تو به مردم گفتی: من و مادرم را همچون دو خدا به جای خداوند بپرستید؟ گفت: منزهی تو، مرا نزیبد که (دربارۀ خویشتن) چیزی را که حق من نیست بگویم.»
ممکن است یک مسیحی این نکته را مطرح کند که هیچ یک از فرقه های مسیحی به الوهیت مریم مقدس معتقد نیستند. بنابراین، نسبت دادن الوهیت مریم به مسیحیان نسبتی نارواست. چون مریم مقدس یکی از شخصیت های سه گانۀ تثلیث نیست.
به نظر می رسد آنچه مورد نظر قرآن است، پرستش عملی مریم است، نه اعتقاد به الوهیت وی قرآن کریم در مواردی از پرستش عملی و احترام فوق العاده در حد احترام به خداوند، به الوهیت تعبیر کرده است. چنین تعبیری را در تشریح دنیاگرایی گروهی از مردم هم می توان یافت: «اَفَرَاَیتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلهَهُ هَویه» (جاثیه: ۲۳ و توبه: ۳۱) «پس آیا دیدی کسی را که هوس خویش را معبود خود قرار داده است؟»
با این توضیح می توان ادعا کرد که امروزه هم بسیاری از مسیحیان مریم را در مقام مادر خداوند می پرستند و در مقابل تصویر و مجسمۀ او به عبادت می پردازند.
لویس شیخو از پدران کلیسایی می نویسد: «عبادت مریم باکره، مادر خداوند، در کلیسای ارمنی شرق از مشهورات است.» و سپس می افزاید: «کلیسای قبطی به پرستش مریم شهرت یافته است.» پدر انستانس کرملی نیز در مقاله ای تصریح می کند که عبادت کردن مریم پدیده ای نونیست و پیش از مسیح هم ایلیای پیامبر مریم را عبادت کرده است (سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۲۴۴، ذیل آیه ۱۱۶ سورۀ مائده). در قرن شانزدهم میلادی نیز برخی شهرهای اروپایی به پرستش مریم باکره مشهور بودند که می توان به شهر اینسیدلن اشاره کرد. (Ein Siedeln؛ توني لين، تاريخ تفكر مسيحي، ص ۲۷۷)
مریم سلام الله علیها در منابع اسلامی
قرآن و منابع روایی تصویری از مریم سلام الله علیها ارائه می کنند که نه با چهرۀ مریم در کتاب مقدس همخوانی کامل دارد و نه با آموزه های کلیسایی منطبق است. به اعتقاد ما، مریم قبل از آن که مادر عیسی علیه السلام باشد، مظهر عصمت و پیراستگی از گناه، عفاف و پاکدامنی، صداقت و عبودیت است.
می توان بر اساس گزارش های متعدد در منابع اسلامی تصویری ساده اما گویا از زندگی مریم سلام الله علیها ارائه کرد:
مریم سلام الله علیها دختری از خاندان سلیمان نبی و پدرش عمران بن ماثان از پیامبران خدا بود. عمران و همسرش حنّه (آنّا) سالیانی در حسرت داشتن فرزند بودند. روزی خداوند به عمران وحی کرد که به تو پسری خواهم بخشید که بیماران را شفا می دهد و به اذن من مردگان را زنده می سازد و فرستادۀ من در میان بنی اسرائیل است. (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۲۰۴، ح ۱۸-۱۹ و ص ۲۰۵ ح ۲۱ و سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج ۵، ص ۳۳۵)
خبر تولد فرزندی موعود در منطقه پیچید و انتظار ظهور مسیحا را که در زمان جنگ های یهودیان با دشمنان اوج گرفته بود، قوت بخشید. چون حنّل حمل برداشت، بر اساس وحی خداوند به عمران مطمئن بود که فرزندش همان پسر موعود است. نذر کرد که فرزندش را برای خدمت در معبد وقف کند. نذر کردن مادر می تواند به این معنا باشد که درزمان حمل حنّه، همسرش عمران از دنیا رفته بود.
هنگام وضع حمل حنّه فرا رسید اما برخلاف انتظار، طفل را دختر یافت. تا آن زمان نمی دانست که بشارت به تولد عیسی علیه السلام ضرورتاً به معنای تحقق آن در فرزند بلاواسطه اش نیست. او نمی دانست که ارادۀ خدا بر این تعلق گرفته است که قدرت خود را در تولد عیسی علیه السلام از دختری پاک و شوهر ندیده نشان دهد قرآن تعجب و حسرت حنّه را پس از تولد طفل به تصویر کشیده است:
«إذ قالَت اِمرَأَۀُ عِمرانَ رَبِّ إنّی نَذَرتُ لَکَ ما فی بَطنی مُحَرَّراً فَتَقَبَّل مِنّی إنَّکَ أنتَ السَّمِیعُ العَلِیمُ فَلَمّا وَضَعَتها قالَت رَبِّ إنّی وَضَعَتُها أنثی وَاللهُ أعلَمُ بِما وَضَعَت وَ لَیسَ الذَّکَرُ کَالأنثی وَ إنّی سَمَّیتُها مَریَمَ وَ إنّی اُعیذُها بِکَ وَ ذُرّیّتَها مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ.» (آل عمران، ۳۵) «(به ياد آوريد) هنگامى را كه همسرِ «عمران» گفت: «خداوندا! آنچه را در رحم دارم، براى تو نذر كردم، كه «محرَّر» (و آزاد، براى خدمت خانه تو) باشد. از من بپذير، كه تو شنوا و دانايى! ولى هنگامى كه او را به دنيا آورد، (و او را دختر يافت،) گفت: «خداوندا! من او را دختر آوردم- ولى خدا از آنچه او به دنيا آورده بود، آگاهتر بود- و پسر، همانند دختر نيست. (دختر نمىتواند وظيفه خدمتگزارى معبد را همانند پسر انجام دهد.) من او را مريم نام گذاردم؛ و او و فرزندانش را از (وسوسههاى) شيطان رانده شده، در پناه تو قرار مىدهم.»
گروهی از منتظران ظهور مسیح علیه السلام پس از مشاهدۀ این دختر وعدۀ خدا به عمران را تکذیب کردند و گروهی مؤمن انتظار تحقق وعدۀ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۲۰۳، ح ۱۶) خدا را برگزیدند. اما تأسف حنّه از دختر بودن طفل به این دلیل بود که تا آن زمان سابقه نداشت دختری برای خدمت در معبد برگزیده شود. بنابراین، گمان می کرد که نمی تواند به نذر خود جامۀ عمل بپوشاند اما ارادۀ خداوند آن بود که مریم سلام الله علیها را به حضور بپذیرد. (آل عمران، ۳۷)
حنّه نام طفل را مریم سلام الله علیها گذاشت. نام مریم سلام الله علیها در میان بنی اسرائیل نامی نو و ناآشنا نبود. پیش از این خواهر موسی علیه السلام و هارون علیه السلام، دو پیامبر بزرگ خدا، را هم مریم سلام الله علیها نام گذاشته بودند (خروج، ۱۵: ۲۰؛ گفته می شود لفظ مریم سلام الله علیها به معنای زن پرستش گر است. (ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۳۹۶). حنّه تصمیم گرفت دخترش را برای خدمت در معبد برای وفای به نذر آماده سازد. شاید حضور زکریای پیامبر علیه السلام عامل مهمی در جلب رضایت کاهنان معبد برای خدمتگزاری وی بود. از آنجا که پدر طفل از دنیا رفته بود، حنّه فرزندش را به معبد آورد و کفالتش را به کاهنان معبد و پیامبران سپرد.
بزرگان قوم که احترام ویژه ای برای عمران پیامبر قائل بودند و احتمالاً آثار بزرگی را در چهرۀ مریم سلام الله علیها می دیدند، داوطلب کفالت او شدند. هر یک از آنان می خواست افتخار کفالتش را خود به دست آورد، به ناچار راه قرعه را برگزیدند و زکریای سالخورده که از خویشاوندان مریم سلام الله علیها بود (برخی روایات زکریا را شوهر خالۀ مریم سلام الله علیها می دانند؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۲۰۲، ح ۱۴ و ص ۱۷۳، ح ۱۳) و در مقام و منزلت بر دیگران برتری داشت، برگزیده شد.
«... وَ ما کُنتَ لَدَیهِم إذ یُلقُونَ أقلامَهُم ایُّهُم یَکفُلُ مَریَمَ وَ ما کُنتَ لَدَیهِم إذ یَختَصِمُونَ» (آل عمران، ۴۴، محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۲۰۲، ح ۱۳ و ص ۲۰۴، ح ۱۸) «وقتی که آنان قلم های خود را ]برای قرعه کشی به آب[ می افکندند تا کدام یک سرپرستی مریم سلام الله علیها را به عهده گیرد، نزد آنان نبودی و (نیز) وقتی با یکدیگر کشمکش می کردند نزدشان نبودی.»
پرورش مریم سلام الله علیها به گونه ای خارق العاده و نیکو بود که خداوند آن را به خود نسبت داده است و این نکته نشانی است بر آن که مریم سلام الله علیها در نگاه قرآن از شخصیت های برگزیده در تاریخ زنان است.
«فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بَقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أنبَتَهَا حَسَناً وَ کَفَّلَهَا زَکَرِیّا...»(آل عمران، ۳۷) «پس پروردگارش وی ]مريم[ را با حُسن قبول پذیرا شد و او را نیکو بار آورد و زکریا را سرپرست وی قرار داد.»
زکریا برای مریم سلام الله علیها مکانی مخصوص و دور از نگاه مردان در معبد ساخته بود تا با فراغت خیال به عبادت بپردازد. ما مدتی بود که هرگاه به سراغ مریم سلام الله علیها می رفت میوه های زمستانی را در تابستان و میوه های تابستانی را در زمستان نزد مریم سلام الله علیها می یافت. روزی با تعجب از وی پرسید: مریم سلام الله علیها این میوه ها از کجا برایت می رسد؟ پاسخ مریم سلام الله علیها چنان زکریای سالخورده را گداخت که دعای زکریا برای برخورداری از ذریه ای پاک به اجابت رسید و خداوند یحیی را به وی ارزانی داشت:
«...کُلَّما دَخَلَ عَلَیها زَکَرِیّا المِحرابَ وَجَدَ عِندَها رِزقاً قالَ یا مَریَمُ أنّی لَکِ هذا قالَت هُوَ مِن عِندِاللهِ إنَّ اللهَ یَرزُقُ مَن یَشاءُ بَغَیرِ حُسابٍ. هُنالِکَ دَعا زَکَرِیّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَب لی مِن لَدُنکَ ذُرِیَّۀً طَیِّبَۀً إنّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ.» ( زکریا هر بار که در محراب بر او وارد می شد نزد او ]نوعي[ خوراکی می یافت. گفت: ای مریم، این از کجا برای تو ]آمده است؟ او در پاسخ[ گفت: این از جانب خداست که خدا به هر کس بخواهد، بی شمار روزی می دهد. آنجا بود که زکریا پروردگارش را خواند و گفت: پروردگارا، از جانب خود، فرزندی پاک و پسندیده به من عطا کن که تو شنوندۀ دعایی.)
ویژگی های مریم سلام الله علیها در منابع اسلامی
قرآن کریم مریم سلام الله علیها را بانوی برگزیدۀ خدا، بانوی پاک و مطهر، بهترینِ زنان عصر خود، مظهر عفاف، الگوی مؤمنان، دختری عبادت کار، بسیار راستگو (صدّیقه) و هم سخن با فرشتگان (محدّثه) معرفی کر ده است. آیاتی از قرآن کریم به وضوح جایگاه مریم سلام الله علیها در اندیشۀ اسلامی را به تصویر کشیده است:
«وَ إذ قالَت المَلائِکَۀُ یا مَریَمُ إنَّ اللهَ اصطَفیکِ وَ طَهَّرَکِ وَاصطَفاکِ عَلی نِساءِ العالَمینَ (مراد از برگزیدگی مریم بر تمام زنان عالم، برگزیدگی بر زنان همزمان خود بود نه تمام زنان در تمام اعصار. موارد استعمال این ترکیب در قرآن قرینه ای بر این مدعاست. مثلاً در آیه ۵ از سورۀ جاثیه، در وصف بنی اسرائیل آمده است: «آنان را بر همۀ عالمیان برتری دادیم» و در آیۀ ۸۶ از سورۀ انعام در وصف برخی پیامبران آمده است: «اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را به یاد آر که هر کدام از آنان را بر عالمیان برتری دادیم.» روشن است که مراد از برتری بنی اسرائیل و پیامبران نام برده، برتری آنان به مردم هم عصر خود بوده است.)
یا مَریَمُ اقنُتی لِرَبِّکِ وَاسجُدِی وَارکَعی مَعَ الرّاکعِین.» (آل عمران، ۴۲) (و ]ياد كن[ هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم، خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برتری داده است. ای مریم فرمانبردار پروردگار خود باش و سجده کن و با رکوع کنندگان رکوع نما.)
مریم سلام الله علیها به عبادت پروردگارش علاقه ای وافر داشت. به گفتۀ امام صادق علیه السلام، مریم سلام الله علیها دو روز را روزه می گرفت و یک روز را افطار می کرد.(محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۱۰۴، ح ۴۰). بر طبق روایتی، عیسی علیه السلام پس از مرگ مادر بر قبر او حاضر شد و با وی چنین گفت: «ای مادر با من سخن بگو. آیا دوست داری که به دنیا بازگردی؟ مریم سلام الله علیها گفت: آری به بازگشتن علاقمندم تا در شب سرد زمستان برای خداوند نماز به پای دارم و در روزهای گرم و سوزان روزه بدارم. ای فرزندم این راه بسیار خوفناک است.»
از نگاه قرآن، مریم سلام الله علیها به دلیل خودنگهداری در مقابل گناهان جنسی ضرب المثل پاکدامنی شد و قابلیت یافت تا مادر مسیح علیه السلام موعود گردد:
«وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا امرَاَتَ فِرعَونَ إذ قالَت رَبِّ ابنِ لِی عِندَکَ بَیتاً فِی الجَنَّۀِ وَ نَجِّنی مِن فِرعَونَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ القَومِ الظّالِمِینَ وَ مَریَمَ ابنَتَ عِمرانَ الَّتِی أحصَنَت فَرجَها فَنَفخا فِیهِ مِن رَوحِنا وَ صَدَّقَت بِکَلِماتِ رَبِّها وَ کانَت مِنَ القانِتِنَ» (التحریم، ۱۱)؛ (و برای کسانی که ایمان آورده اند، خدا همسر فرعون را مثل آورده، آنگاه که گفت: پروردگارا، پیش خود در بهشت خانه ای برایم بساز و مرا از فرعون و کردارش نجات ده و مرا از دست مردم ستمگر برهان و مریم سلام الله علیها دخت عمران را، همان کسی که خود را پاکدامن نگاه داشت و در او از روح خود دمیدیم و سخنان پروردگار خود و کتاب های او را تصدیق کرد و از فرمانبرداران بود.)
شاید برای آن که مریم سلام الله علیها از صلاحیت مادر مسیح شدن برخوردار شود، لازم بود از آزمایش سخت خودنگهداری جنسی پیروزمندانه فارغ شود. تنها پس از ظهور جبرئیل امین به صورت مردی خوش سیما در مکانی خلوت و به دور از چشم دیگران در اوج جوانی مریم سلام الله علیها و موفقیت وی در این آزمایش سخت بود که وی برای پذیرش روح خدا انتخاب شد:
«وَاذکُر فی الکِتابِ مَریَمَ إذ انتَبَذَت مِن أهلِها مَکاناً شَرقِیّاً فَاتَّخَذَت مِن دُونِهِم حِجاباً فَأَرسَلنا إلَیها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیّاً. قالَت إنّی اَعُوذُ بِالرَّحمنِ مِنکَ إن کُنتُ تَقِیّاً. قالَ إنَّما اَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأهَبَ لَکِ غُلاماً زَکِیّاً قالَت أنّی یَکُونُ لی غُلامٌ وَ لَم یَمسَسنِی بَشَرٌ وَ لَم أکُ بَغِیّاً قالَ کَذلِکَ قالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ لِنَجعَلَهُ آیَۀً لِلنّاسِ وَ رَحمَۀً مِنّا و کانَ اَمراً مَقضِیّاً» (مریم، ۱۶)(و در این کتاب از مریم یاد کن، آنگاه که از کسان خود، در مکانی شرقی به کناری شتافت و در برابر آنان پرده ای بر خود گرفت. پس روح خود را به سوی او فرستادیم تا به شکل بشری خوش اندام بر او نمایان شد. مریم گفت: اگر پرهیزگاری، من از تو به خدای رحمان پناه می برم. گفت: من فقط فرستادۀ پروردگار توام، برای اینکه به تو پسری پاکیزه ببخشم. گفت: چگونه مرا پسری باشد با آن که دست بشری به من نرسیده و بدکار نبوده ام؟ گفت: فرمان چنین است، پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است و تا او را نشانه ای بر مردم و رحمتی از جانب خویش قرار دهیم و این دستوری قطعی بود.)
از عبارت قرآن کریم می توان دریافت که سخن گفتن با فرشتگان خداوند در چندین نوبت برای مریم سلام الله علیها حاصل شده است. در یکی از این ملاقات ها بود که بشارت تولد عیسی علیه السلام به مریم سلام الله علیها داده شد. به نظر می رسد که ملاقات با جبرئیل روح الامین و بارداری مریم سلام الله علیها مدتی پس از بشارت اولیه به تولد عیسی علیه السلام بوده باشد. بنابراین، پس از ملاقات با جبرئیل که به شکل انسانی خوش سیما بر وی ظاهر شد و رد و بدل شدن آن سخنان، مریم سلام الله علیها اطمینان یافت که این همان بشارتی است که فرشتگان در دیدارهای گذشته به او داده بودند:
«إذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ* وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ* قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»(آل عمران، ۴۵-۴۷)
از روایات اسلامی چنین به دست می آید که مریم سلام الله علیها دختری بسیار زیبا بود که زیبائیش او را نفریفت.
از امام صادق علیه السلام روایت شده است که «در روز قیامت زن زیبارویی را که به گناه افتاده برای محاکمه می آورند. می گوید: خداوندا به دلیل آن که به من زیبایی عطا کردی چنین گرفتار شده ام. آنگاه مریم سلام الله علیها را حاضر می کنند و به آن زن می گویند: تو زیباتر بودی یا مریم؟ به او نیز زیبایی عطا کردیم اما فریفته نشد.»(محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۱۹۲، ح ۱ و همان، ص ۲۰۴، ح ۱۸)
خداوند به دفاع از پاکی و پیراستگی مریم سلام الله علیها در مقابل اتهام یهودیان به وی سخت غضبانک شده و یهودیان را به کفرگویی و افترا متهم کرده است.
«... بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا وَبِكُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهْتَانًا عَظِيمًا.» (نساء، ۱۵۵ و ۱۵۶)؛ «بلکه خداوند به خاطر کفرشان بر دل هایشان مهر زده و در نتیجه جز شماری اندک از ایشان ایمان نمی آورند و نیز به سزای کفرشان و آن تهمت بزرگی که به مریم زدند.»
از نگاه منابع اسلامی، به دلیل آن که مریم سلام الله علیها وقف خدمت در معبد شده بود و جز برای کارهای ضروری، از جمله وضع حمل عیسی، از معبد خارج نمی شد، داستان ازدواجش با یوسف نجار واقعیت ندارد. به نظر می رسد اتهام معاشرت مریم سلام الله علیها با سربازی رومی و جعل کردن لقب عیسی بن پانترا(جلال الدین آشتایی، تحقیقی در دین مسیح، ص ۱۴۴) که گفته می شود غیرمسیحیان آن را مطرح کرده اند، در فضایی مسیحی زودتر شکل می گیرد تا در فضایی اسلامی.
اطلاعات منابع اسلامی نشان می دهد که مریم سلام الله علیها در زمان حیات فرزند خود از دنیا رفت و عیسی علیه السلام خود غسل او را بر عهده گرفت.(محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۴۵۹، ح ۴. محمدبن الحسن الطوسی، تهذیب الاحکام، ج ۱، ص ۴۴۰، ح ۶۷، محمدبن الحسن الطوسی، الاستبصار، ج ۱، ص ۲۰۱، ح ۳.) از اینجا می توان دریافت که داستان حضور مریم سلام الله علیها در مراسم به صلیب کشیده شدن فرزندش نمی تواند واقعیت داشته باشد.
در اعتقادات شیعیان، مریم سلام الله علیها یکی از چهار زن برگزیده در تمام تاریخ بشریت است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حدیثی که از راویان بسیاری نقل شده است، فرمود: زنان برگزیدۀ بهشت چهار نفرند: خدیجه (همسر پیامبر)، فاطمه (دختر پیامبر اسلام)، مریم سلام الله علیها و آسیه (همسر فرعون).
می توان از جایگاه ویژۀ مریم سلام الله علیها در میان مسلمانان و مسیحیان به نتیجه ای راهبردی رسید. برخلاف عیسی علیه السلام که در عین برخورداری از مقامی والا در میان پیروان دو دین بزرگ آسمانی،به محور اختلافات اساسی دو دین در آموزۀ تثلیث و تجسیم بدل شده است، مریم سلام الله علیها کبرا شخصیتی است که می تواند محور تفاهم و گفتگوی سازندۀ پیروان اسلام و مسیحیت باشد. الگویی که از شخصیت این بانوی ارزنده و سه بانوی بزرگ دیگر به دست می آید می تواند در پیگیری سیاست ها و راهبردهای مشترک دو دین آسمانی مفید باشد. تقویت عفاف، به ویژه از راه تأکید بر پیوندهای خانوادگی، راستگویی، عبودیت و معنویت گرایی و خدمت به بندگان خدا از محورهای اساسی این سیاست مشترک است.
نظرات (0)