شخصيت مسيح از نظر يك نفر محقق كه صرفاً بخواهد از روي كتب عهد جديد وي را بشناسد بسيار پيچيده و مبهم است وحقاً نمي توان دانست كه مسيح كه بوده و چه سمتي داشته است.
اناجيل او را گاهي شريك درالوهيت و گاهي نبي و فرستاده خدا و گاهي بنده او مي دانند.
اينك براي نمونه مواردي از آنرا متذكر مي شويم:
۱- خدائي او: انجيل يوحنا باب۱شماره ۱ مي نويسد: در ابتداء كلمه بود و كلمه نزد خدا بود و كلمه خدا بود
در باب ۱۰ شماره ۳۰ مي نويسد« من و پدر يك هستيم»
و در جواب يهوديان كه گفتند
" بسبب عمل نيك تو را سنگ سارنمي كنيم بلكه سبب كفر، زيرا تو انسان هستي و خود را خدا ميخواني" اولاً براي اثبات خدائي خود به تورات استشهاد ميكند و ثانياً مي گويد: تا بدانيد و يقين كنيد كه پدردر من است و من در او.
و در باب ۱۴ يوحنا شماره۱۰ مي گويد: آيا باور نميكني كه من در پدر هستم و پدر در من است.
و در قاموس كتاب مقدس صفحه ۳۴۵ مي نويسد: سه اقنوم يعني خدا پدر و خدا پسر و خدا روح القدس و خدا پدر خالق جميع كائنات است بواسطه پسر و پسر فدا شونده و روح القدس پاك كننده مي باشد.
۲- پسر خدا: در انجيل متي باب ۱۶ شماره۱۵ مي نويسد: ايشان را گفت شما مرا كه ميدانيد: شمعون پطرس در جواب گفت توئي مسيح پسر خداي زنده، عيسي در جواب گفت خوشا بحال تو اي شمعون بن يونا زيرا جسم و خون اين را بر تو كشف نكرده بلكه پدر من كه در آسمان است.
در انجيل مرقس باب۱ شماره۱ مي نويسد: ابتداي انجيل عيسي مسيح پسر خدا
و در انجيل لوقا باب اول شماره ۳۵ مي نويسد: آن مولود مقدس پسر خدا خوانده خواهد شد.
و در انجيل يوحنا باب اول شماره۳۴از قول يحيي مي نويسد: ومن ديده شهادت ميدهم كه اين است پسر خدا
۳- منسوب به روح القدس: انجيل متي باب ۱ شماره۱۸ مي نويسد: اما ولادت عيسي مسيح چنين بود كه چون مادرش مريم به يوسف نامزد شده بود قبل از آنكه با هم آيند او را از روح القدس حامله يافتند.
ودر شماره ۲۱مي نويسد: زيرا كه آنچه در وي قرار گرفته از روح القدس است.
و در انجيل لوقا باب ۱ شماره۳۴-۳۵ مي نويسد: مريم به فرشته گفت اين چگونه ميشود وحال آنكه مردي را نشناخته ام، فرشته در جواب وي گفت روح القدس بر تو خواهد آمد.
۴- پسر داود: در انجيل متي باب ۹ شماره۲۷ مي نويسد و چون عيسي از آن مكان ميرفت دو كور فرياد كنان در عقب او افتاده گفتند پسر داود برما ترحم كن
و در انجيل مرقس باب ۱۰ شماره ۴۷ مي نويسد: چون شنيد كه عيسي ناصري است فرياد كردن گرفت و گفت اي عيسي بن داود بر من ترحم كن
و در انجيل لوقا باب۱ شماره ۳۲ مي نويسد: او بزرگ خواهد بود و به پسر حضرت اعلي مسّمي شود و خداوند خدا تخت پدرش داود را بدو عطا خواهد فرمود.
و در انجيل يوحنا باب۷ شماره۴۲ مي نويسد: آيا كتاب نگفته است كه از نسل داود و از بيت لحم دهي كه داود در آن بود مسيح ظاهر خواهد شد.
۵- پسر يوسف نجار: در انجيل متي باب۱۳ شماره۵۵ مي نويسد: آيا اين پسر نجار نمي باشد و آيا مادرش مريم نامي نيست و برادرانش يعقوب و يوسف و شمعون و يهودا وهمه خواهرانش نزد ما نمي باشند.
و در انجيل مرقس باب۶ شماره ۳ نظير اين جمله نوشته شده.
و در انجيل لوقا باب ۳ شماره ۲۳ مي نويسد: و حسب گمان خلق پسر يوسف بن هالي
و در باب۲ شماره ۴۸از قول مريم مي نويسد: اينك پدرت و من غمناك گشته
و در انجيل يوحنا باب۱ شماره۴۵ مي نويسد: بدو گفت آن كسي را كه موسي در تورات وانبياء مذكور داشته اند يافته ايم كه عيسي پسر يوسف ناصري است.
۶- پسر انسان: درانجيل متي باب۱۶ شماره ۲۷ مي نويسد: زيرا پسر انسان خواهد آمد درجلال پدرخويش به اتفاق ملائكه خود.
و در انجيل لوقا باب۲۲ شماره۲۲ مي نويسد: زيرا پسر انسان برحسب آنچه مقدر است مي رود ليكن واي بر آن كسيكه او را تسليم كند.
و در انجيل يوحناباب۶ شماره۶۲ مي نويسد: پس اگر پسر انسان را ببينيد كه به جائيكه اول بود صُعود ميكند چه؟
۷- شريك در الوهيّت: انجيل متي باب۱۴ شماره۳۳ مي نويسد: پس اهل كشتي آمده او را پرستش كرده گفتندي الحقيقة تو پسرخدا هستي
و در انجيل مرقس باب دوم شماره۱۰ مي نويسد: ليكن تا بدانيد كه پسرانسان را استطاعت آمرزيدن گناهان بر روي زمين هست.
و در انجيل لوقا باب ۲۴ شماره۵۲ مي نويسد: پس او را پرستش كرده با خوشي عظيم بسوي اورشليم برگشتند يعني شاگردان مسيح او را پرستش نمودند.
ودر انجيل يوحنا باب۵ شماره۱۷ مي نويسد: زيرا كه نه تنها سبت را مي شكست بلكه خدا را نيز پدر خود گفته خود را مساوي خدا مي ساخت.
۸- فرستاده خدا: در انجيل متي باب۱۵شماره۲۴ مي نويسد: فرستاده نشده ام مگر به جهت گوسفندان گم شده خاندان اسرائيل
و درانجيل لوقا باب۹ شماره۴۸ مي نويسد: و هر كه مرا پذيرد فرستنده مرا پذيرفته باشد.
و در انجيل يوحنا باب۵ شماره۳۶ مي نويسد: و خود پدر كه مرا فرستاد به من شهادت داده است.
و نيز در باب۱۷ شماره۱۸ مي نويسد: همچنان كه مرا در جهان فرستادي من نيز ايشان را درجهان فرستادم.
۹- نبي: درانجيل متي باب۱۳ شماره۵۷ مي نويسد: ليكن عيسي بديشان گفت نبي بي حرمت نباشد مگر در وطن و خانه خويش
و اين سخن را وقتي گفت كه سخنان حكمت آميز و معجزات از او ديده بودند و تعجب كرده گفتند مگر اين پسرنجّار نمي باشد.
ودر انجيل مرقس باب۶ شماره۴ و درانجيل لوقا باب۴ شماره۲۴ و يوحنا باب۴ شمار۴۴عين اين مطلب ذكر شده است.
و درانجيل متي باب۲۱ شماره۱۱مي نويسد: آن گروه گفتند اين است عيسي نبي از ناصره جليل
ودر اعمال رسولان باب۳ از شماره۲۰تا۲۵ به نبوت او تصريح نموده و بشارت سفر تثنيه باب ۱۸را بروي تطبيق نموده است.
۱۰- بنده خدا: درانجيل متي با۱۲ شماره۱۸ مي نويسد: اينك بنده من كه او را برگزيدم و حبيب من كه خاطرم از وي خورسند است
و در انجيل لوقا باب۶ شماره۱۲ مي نويسد: و در آن روزها بر فراز كوه برآمد تا عبادت كند و آن شب را در عبادت خدا به صبح آورد
و در اعمال رسولان باب۳ شماره۱۳ مي نويسد: خداي ابراهيم و اسحق و يعقوب خداي اجداد ما بنده خود عيسي را جلال داد
ودر شماره ۲۶ همين باب نيز تصريح به بنده بودن عيسي شده است و همچنين باب ۴ شماره۲۷.
نسبت هاي ناروائي كه اناجيل به مسيح مي دهند
مسيحيان معتقدند كه همه افراد بشر حتي پيامبران وفرستادگان خدا بي گناه نبوده اند وتنها فرد بي گناه عيسي مسيح بوده است و از اين جهت شايسته اين بوده كه فدا شود و منجي بشر گردد! ولي هنگاميكه اناجيل را بررسي مي كنيم مي بينيم كه مسيحِ اناجيل از گناه در امان نبوده و نسبت هاي ناروائي به وي داده شده است كه براي نمونه بعضي از آنها ذكر مي شود:
۱- دروغگوئي: در انجيل متي باب۵ شماره۱۷-۱۹ مي نويسد: گمان مبريد كه آمده ام تا تورات يا صحف انبياء را باطل سازم نيامده ام تا باطل نمايم بلكه تا تمام كنم، زيرا هر آينه به شما مي گويم تا آسمان و زمين زائل نشود همزه يا نقطه از تورات زايل نخواهد شد تا همه واقع شود پس هر كه يكي از اين احكام كوچكترين را بشكند و به مردم چنين تعليم نمايد در ملكوت آسمان كمترين شمرده شود.
در حاليكه خود مسيح طبق باب۱۹ متي شماره۷-۸-۹حكم طلاق تورات و ازدواج زن مطلقه رانسخ نمود.و طبق همين باب۵ متي شماره۲۷تا۴۰ چندين حكم تورات را كه از آن جمله همان دو حكم باشد نسخ نموده است.
و در انجيل يوحنا باب۷ شماره۸از قول عيسي خطاب برادرانش مي نويسد: شما براي اين عيد برويد من حال به اين عيد نمي آيم زيرا كه وقت من هنوز تمام نشده است.
و در شماره۱۰ همان باب مي نويسد: ليكن چون برادرانش براي عيد رفته بودند او نيز آمد نه آشكارا بلكه در خفا
۲- بي احترامي به مادر: در انجيل متي باب۱۲ شماره۴۷ مي نويسد: وشخصي وي را گفت اينك مادر تو و برادرانت بيرون ايستاده مي خواهند با تو سخن گويند در جواب گفت كيست مادر من و برادرانم كيانند و دست خود را بسوي شاگردان خود دراز نموده گفت اينانند مادرمن و برادرانم
در صورتي كه در انجيل متي باب۱۵ شماره۴ مي نويسد: خدا حكم كرده كه مادر و پدر خود را حرمت دارد و هركه پدر و مادر را دشنام دهد البته هلاك گردد.
و در امثال سليمان باب۱۰ شماره۲ مي نويسد: اما پسر احمق باعث حزن مادرش مي شود.
۳- ميگساري: درانجيل لوقا باب۷ شماره ۳۳-۳۴ مي نويسد: زيرا كه يحيي تعميد دهنده آمد كه نه نان ميخورد و نه شراب مي آشاميد مي گوئيد ديو دارد پسر انسان آمد كه مي خورد و مي آشامد ميگوئيد اينك مردي است پرخور و باده پرست و دوست باجگيران و گناهكاران
و در انجيل متي باب۱۱ شماره۱۸-۱۹ همين مطلب ذكر شده.
و در انجيل مرقس باب۱۴ شماره۲۴-۲۵ مي نويسد: و پياله را گرفته شكر نمود و به ايشان داد همه از آن آشاميدند و بديشان گفت اين است خون من از عهد جديد كه در راه بسياري ريخته مي شود هر آينه بشما مي گويم بعد از اين از عصير انگور نخورم..... و در انجيل متي باب۲۶ شماره ۲۷-۲۹ همين مطلب ذكر شده. و نيز در انجيل لوقا باب۲۲ شماره۲۰ به آن اشاره شده است.
و در انجيل يوحنا باب۲ از شماره ۱تا ۱۰ مي نويسد كه حضرت مسيح در قاناي جليل در مجلس عروسي دعوت داشت و چون شراب مجلس تمام شد به پيشنهاد مادرش آب را به معجزه به شراب تبديل نمود تا همه از آن بخورند و مي گويد اين اولين معجزه او بود، و حال آنكه شرب خمر از نظر عقل و كتاب مقدس و حتي كتب عهد جديد ناپسند و مورد مذمّت و نكوهش است.
در كتاب اشعياء نبي باب ۵ شماره۱۱ مي نويسد: واي بر آنان كه صبح زود بر مي خيزند تا در پي مسكرات بروند و شب دير مي نشينند تا شراب ايشان را گرم نمايد.
و در امثال سليمان باب۲۰ شماره ۱ مي نويسد: شراب استهزا مي كند و مسكرات عربده مي آورد و هركه به آن فريفته شود حكيم نيست.
و در انجيل لوقا باب۱ شماره۱۵ در مقام ستايش يحيي مي نويسد: زيرا كه در حضورخداوند بزرگ خواهد بود وشراب و مسكري نخواهد نوشيد.
و در رساله اول پولس به قرنتيان باب۶ شماره ۱۰ مي نويسد: و دزدان و طمعكاران و ميگساران و فحاشان و ستمگران وارث ملكوت خدا نخواهند شد.
و در باب۵ همين رساله شماره۱۱ از مباشرت و غذا خوردن با شخص ميگسارقدغن مي كند.
و در تورات سفرلاويان باب۱۰ شماره۸-۱۱ تصريح به حرمت آن نموده است:
۴- لمس زن بیگانه : درانجيل لوقا باب ۷ شماره۳۷-۴۸ مي نويسد: زن اجنبيه گناه كاري پايهاي مسيح را با اشك خود مي شويد و با موي خود مي خشكاند و پاي او را مي بوسد و يا عطر تدهين مي كند و نه تنها عيسي او را منع نمي كند بلكه او را تحسين مي نمايد. و در انجيل يوحنا باب۱۲ شماره ۱تا۶ نيز آنرا ذكرمي كند و حال آنكه لمس زن اجنبيه مطابق كتاب مقدس حرام و گناه است.
اگر گويند اين زن بدين وسيله از عمل خود توبه نموده چنانچه در آخر داستان عيسي به ميزبانش مي گويد گناهان او آمرزيده شد، و بنابراين از حكم زن اجنبيه گناهكار بيرون مي آيد. گوئيم برفرض اينكه منظور او توبه از گناهانش باشد بر مسيح كه فرستاده خداست لازم بود كه او را از اين عمل كه لمس مرد اجنبي باشد منع كند و طريقه دیگری از توبه را به او بياموزد.
۵- خلاف وعده خود عمل می کرده: درانجيل متي باب۵ از شماره ۴۳تا۴۵ سفارش مي كند كه به دشمنان خود محبت كنيد و حتي مي گويد به هر كس كه به شما فحش مي دهد و زحمت مي رساند دعاي خير كنيد.
ولي خودش در موارد بسيار به دشمنانش لعنت مي كند و دشنام مي دهد از آن جمله در باب۲۳انجيل متي به كاتبان و فرسييان كه از اشراف يهود بوده اند مي گويد واي بر شما اي كاتبان و فرسييان رياكار..... واي بر شما اي راهنمايان كور... واي بر شما اي نادانان و نابينايان ... وامثال اين كلمات كه از شماره۱۳تا۳۵ مي گويد.
وعالم بي عمل مانند درخت بي ثمراست و طبق آيه۱۰ باب۳ متي" پس هر درختي كه ثمره نيكو نياورد بايد بريده و در آتش افكنده شود."
۶- عدم توجه نسبت به حفظ اموال و صندوق بيت المال :
در انجيل يوحنا باب۱۲ شماره ۴-۶ مي نويسد: پس يكي از شاگردان او يعني يهوداي اسخريوطي پسر شمعون كه تسليم كننده او بود گفت براي چه اين عطر به سيصد دينار فروخته نشد تا به فقراء داده شود و اين را نه از آن رو گفت كه پرواي فقرا مي داشت بلكه از آن رو كه دزد بود و خريطه( صندوق) در حواله او و از آنچه در آن انداخته مي شود بر مي داشت.
چگونه حضرت عيسي يهوداي اسخريوطي را كه مي شناخته و مي دانست تسليم كننده وي است صندوقدار نموده تا در اموال مردم خيانت كند.
نظرات (0)