پیامبران در اسلام
از نظر اسلام خداوند انسان را از روی محبت خود آفرید و به آنها نعمت های بی شمار داد.
او دنیا را محلی برای امتحان و رشد انسان قرار داد تا در عالم آخرت نتیجه و ثمره تلاش هایش را ببیند.
در همین راستا خداوند به انسانها، نعمت های مختلفی داد و از هر کسی با توجه به میزان نعمت های دریافتی اش تکلیف خواست. از جمله این نعمت ها فطرت(۱) و عقل است که به عنوان پیامبران درونی راهنمای بشر هستند.
فطرت و عقل معیار تشخیص حق از باطل هستند. به گونه ای که هر چیزی که بر خلاف فطرت باشد، از طرف هر کسی بیان شود، در هر حال باطل است. به عبارت دیگر خداوند فطرت و عقل را نزد انسان به ودیعه سپرد تا معیار و ملاکی برای تشخیص داشته باشد.
او، همچنین در راستای هدایت مردم، برخی بندگانش را برگزید و نعمت های خاصی از جمله علم و عصمت به ایشان داد تا به کمک آن راهنمای بشر باشند و انسان با پیروی از آنها به مقام قرب الهی برسد.
ناگفته نماند که علم و عصمت از ویژگی های ضروری انبیاء است. علم ایشان از جانب خداست و از راه های معمول مانند تحصیل، تحقیق و .. بدست نمی آید، چرا که اگر چنین بود احتمال خطا در آن وجود داشت. این در حالی است که لازمه دعوت نبی، علمی خطاناپذیر است.
همچنین راهنمای مردم به سوی هدایت، باید خود هدایت شده باشد و از این هدایت سرپیچی نکند و مرتکب گناه نگردد. چرا که نتیجه گناه او ، باعث سلب اطمینان از تعالیم او می گردد. علاوه بر اینکه عموم مردم به نصیحت و تذکر کسی که خود عامل نیست توجهی نمی کنند.
تعالیم انبیاء شامل دو بخش اساسی است. بخشی از آنها مؤید فطرت و عقل هستند و بخش دیگر فراتر از درک این دو. به گونه ای که بشر بدون پیام وحی به آنها دسترسی ندارد. اما آنچه مسلم است در تعالیم هیچ کدام از انبیاء الهی آموزه ای برخلاف فطرت و عقل وجود ندارد و بشر با وجود اینکه فلسفه آنها را نمی فهمد اما نمی تواند آنها را مردود بداند.
از مهمترین راههای تشخیص حقانیت دعوت انبیا نیز همین است. دعوت پیامبری که از سوی خدا مبعوث شده باشد مخالفت و مغایرتی با پیامبران درونی (عقل و فطرت) که خدا در وجود انسان به ودیعه گذاشته، ندارد.
یک پیامبر ابتدا مردم را به سوی حق دعوت می کند و با بیان و تذکرات خود مردم را ارشاد می کند. عموم مردمی که به انبیا ایمان می آورند از همین راه حقانیت آنها را تشخیص می دهند. اما در برخی موارد، انبیا به اذن خدا معجزاتی داشتند تا حجت را بر مردم تمام کنند. این معجزات غالبا در برابر درخواست های کفار، مشرکین و معاندین صورت می گرفت و معمولا آنها با دیدن معجزات ایمان نمی آوردند؛ بلکه آن را سحر می خواندند. در واقع معجزه آخرین مرحله بود که در برخی موارد به خواست پیامبر و اذن خدا رخ می داد.
از نظر اسلام، دعوت انبیاء از آدم تا خاتم صلی الله علیه و آله و سلم پیوسته و تعالیم همه انبیا همسو و بر مدار توحید و یگانگی خداوند بوده است. لذا قرآن می گوید دین همه انبیاء اسلام بوده و دینی به جز اسلام نیست (۲). هیچ پیامبری با ثنویت، تثلیث و چند گانه پرستی موافق نبود و همه تلاش آنها در نفی پرستش الهه های گوناگون به کار بوده شد(۳). دین یکی است و انسان از همان ابتدا تا کنون، با برنامه ای منظم، تحت سرپرستی آفریدگار خود بوده و هست(۴). لذا اگر در برهه ای از زمان تمام انبیاء الهی، یک جا جمع شوند هیچ اختلافی با یکدیگر نخواهند داشت. تفاوت هایی نیز که در تعالیم انبیا دیده می شود مربوط به احکام بوده که به مقتضای زمان تغییر می کرده است و ارتباطی با اصل دین ندارد.
از نظر اسلام هر پیامبر، پیامبران پیشین و آموزه هایشان را تأیید و پیامبر بعداز خود را معرفی می کرد و این یکی از راه های شناخت انبیا بود.
با توجه به مطالب گفته شده، یکی از راه های شناخت انبیاء کذبه این است که پیامبری پیش از او بشارت آمدنش را نداده و دیگر اینکه تعالیم و آموزه های آنها با فطرت همسو نبوده و گاها نه فراتر از عقل، بلکه عقل ستیز است. همچنین این افراد بعضا از سحر استفاده می کردند تا مردم را بفریبند، اما همین که معجزات ادعایی آنها نه طبق خواست مردم، بلکه فقط مشروط به تمرین و دانش خودشان بوده و بعضا نتیجه معکوس می داده، مردم متوجه کذب بودن ادعاهای اینان می شدند.
از همین رو در اسلام به تفکر و تعقل سفارش شده است و در قرآن کسانی که تفکر نمی کنند مذمت شده اند. چرا که پذیرش بدون چون و چرا و بدون تفکر و از روی تقلید ارزشی ندارد.
طبق آموزه های اسلامی، ایمان به پیامبر اسلام و ایمان به پیامبران پیشین، قابل انفکاک نیست. یعنی نمی شود کسی پیامبر اسلام را قبول داشته باشد، اما انبیاء پیشین را نپذیرد. در سوره بقره، در توصیف پرهیزکاران آمده است: «آنها کسانی هستند که .... به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می آورند و به رستاخیز یقین دارند. آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند و آنان رستگارانند»(۵)
اما با این حال باید به شریعت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم عمل نمود؛ چرا که با آمدن شریعت جدید، زمان عمل به شرایع قبلی تمام می شود. البته این در مورد همه انبیاء صادق است. به غیر از اسلام که شریعتی بعد از آن نیامده تا کسی بخواهد به آن ایمان بیاورد.
لذا کسانی که با وجود حضرت عیسی علیه السلام ، همچنان بر آئین حضرت موسی علیه السلام باقی مانده اند گناهکار هستند؛ مگر اینکه از آنچه حضرت عیسی علیه السلام به عنوان پیامبر الهی آورده بی خبر باشند.(۶)
وظیفه چنین انسانهایی آن است که به دستورات حضرت موسی عمل نمایند و زمانی که نسبت به تعالیم پیامبران بعدی آگاهی پیدا کردند از آن پیروی نمایند. طبیعی است که چون آخرین دین اسلام است عمل به دستورات حضرت مسیح کفایت نکرده و یهودیان در این زمان باید به آئین اسلام عمل نمایند.
پاورقی
۱- ما بوسیله فطرت خوبیها را از بدیها تشخیص می دهیم؛ همان کاری که عقل برای ما می کند. در اصطلاح عامیانه به فطرت وجدان هم می گویند.
۲- «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّي بِهِ نُوحاً وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْکَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهيمَ وَ مُوسي وَ عيسي أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فيهِ کَبُرَ عَلَي الْمُشْرِکينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ » «آیینی را برای شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود و آنچه را بر تو وحی فرستادیم و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم این بود که: دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید! و بر مشرکان گران است آنچه شما آنان را به سویش دعوت می کنید!»(سوره شوری، آیه ۱۳)
۳- «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ» «ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینکه به او وحی کردیم که معبودی جز من نیست پس تنها مرا پرستش کنید. آنها گفتند: خداوند رحمان فرزندی برای خود انتخاب کرده است! او منزه است (از این عیب و نقص) آنها بندگان شایسته اویند.» (سوره انبیاء آیه ۲۵ و ۲۶)
۴- «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ » «دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود» (آل عمران، آیه ۱۹).
۵- «الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ وَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ أُولئِکَ عَلي هُديً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (بقره، آیات۳-۵)
۶- «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ» «و هر کس جز اسلام آیینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت، از زیانکاران است.» (آل عمران، آیه ۸۵)
نظرات (0)