عهد عتیق از جهنم به هاویه تعبیر می کند.
هاویه در اصل محلی برای مردگان بوده است (امثال سلیمان ۹: ۱۸).
از آنجا که در عهد عتیق به صراحت سخنی از قیامت به میان نیامده است، بنی اسرائیل هاویه را مکانی برای عذاب نمی دانستند و اگر عذابی در آن یافت می شد، فقر، تنهایی و ناتوانی بود. هاویه جایی است با درهای بسته (مزامیر ۶۹: ۱۵) و شعله های برافروخته (تثنیه ۳۲: ۲۲)، تاریخ (مزامیر ۸۸: ۱۲) و فروبرندۀ گناهکاران (امثال سلیمان ۱: ۱۲).
هاویه در عهد عتیق معادل اصطلاح «عالم اموات» در عهد جدید است که ده بار در آن به کار رفته است (متی ۱۱: ۲۳، ۱۶: ۱۸؛ لوقا ۱۰: ۱۵، ۱۶: ۳۳؛ اعمال رسولان ۲: ۲۷، ۳۱؛ مکاشفۀ یوحنا ۱: ۱۸، ۶: ۸ و ۲۰: ۱۳-۱۴). در هاویه و عالم اموات دیگر فرصتی برای کار و تدبیر وعلم و حکمت وجود ندارد (جامعه ۹: ۱۰).
در یهودیت برای مجازات گناهکاران در آخرت مکانی شکل گرفت و چیزی جدا از هاویه پدید آمد. دره ای در جنوب اورشلیم وجود داشت (ناصرخسرو نیز از این مکان دیدن کرده و وصف آن را در سفرنامۀ خود آورده است.) که آن را به زبان عبری گی هنّوم یعنی «درۀ هنّوم» می خواندند (قاموس کتاب مقدس، واژۀ «هنّوم»، ص ۹۲۳ -۹۲۴). در این مکان یهودیان فرزندان خود را به عنوان قربانی سوختنی به خدایی به نام مولَک تقدیم می کردند. (لاویان ۱۸: ۲۱، دوم پادشاهان ۲۳: ۱۰، ارمیا ۷: ۳۰-۳۳ و ۳۲: ۳۵). چون در آن دره برای سوزاندن قربانی ها آتش وجود داشت، یهودیان مکان عذاب اخروی را گی هنّوم نامیدند که معرب آن جهنم شد.
به گواهی عهد جدید حضرت عیسی علیه السلام بارها از جهنم سخن گفته است:
هر که برادر خود را راقا(ناسزا) گوید، مستوجب قصای باشد و هر که احمق گوید، مستحق آتش جهنم بود. (متی ۵: ۲۲)
و از قاتلان جسم که قادر بر کشتن روح نبیند، بیم مکنید، بلکه از او بترسید که قادر است بر هلاک کردن روح و جسم را نیز در جهنم. (متی ۱۰: ۲۸)
بنابر آنچه در عهد جدید آمده است، کیفر اعمال با عدالت الاهی مطابق خواهد بود:
" به هر کس بر حسب اعمالش جزا خواهد داد. اما به آنانی که با صبر در اعمال نیکو طالب جلال و کرام و بقایند، حیات جاودانی را و اما به اهل تعصب که اطاعت راستی نمی کنند، بلکه مطیع ناراستی می باشند، خشم و غضب."(رساله به رومیان ۲: ۶-۸)
حضرت مسیح علیه السلام با اشاره به حیوانات گزندۀ جهنم می گوید:
پس هرگاه دستت تو را بلغزاند، آن را بِبُر زیرا تو را بهتر است که شَل داخل حیات شوی، از این که با دو دست وارد جهنم گردی، در آتش که خاموش نپذیرد؛ جایی که کِرم ایشان نمیرد و آتش خاموش نپذیرد و هرگاه پایت تو را بلغزاند، قطعش کن؛ زیرا تو را مفیدتر است که لنگ داخل حیات شوی از آن که با دو پا به جهنم افکنده شوی، در آتشی که خاموش نپذیرد آنجایی که کِرم ایشان نمیرد و آتش خاموش نشود و هرگاه چشم تو تو را لغزش دهد، قلعش کن؛ زیرا تو را بهتر است که با یک چشم داخل ملکوت خدا شوی، از آن که با دو چشم در آتش جهنم انداخته شوی، جایی که کِرم ایشان نمیرد و آتش خاموشی نیابد. (مرقس ۹: ۴۳-۴۸)
جاودانگی
در عهد جدید به مواردی برخورد می کنیم که بیانگر ابدی بودن مجازات شریران و برخورداری مؤمنان از نعمت ابدی است:
" پس اگر دستت یا پایت تو را بلغزاند، آن را قطع کرده، از خود دور انداز زیرا تو را بهتر است که لنگ یا شل داخل حیات شوی از آنکه با دو دست یا دو پا در نار جاودانی افکنده شوی.(متی ۱۸: ۸)
" پس احاب طرف چپ را گوید ای ملعونان از من دور شوید در آتش جاودانی که برای ابلیس و فرشتگان او مهیا شده است. (متی ۲۵: ۴۱)
" ایشان در عذاب جاودانی خواهند رفت، اما عادلان در حیات جاودانی.»(متی ۲۵: ۴۶)
همچنین در عهد جدید به مواردی برخورد می کنیم که از جهنم و آتش خاموشی ناپذیر سخن می گوید و در مکاشفه می خوانیم کسانی که وحش را می پرستند، دچار عذاب ابدی خواهند شد:
" و دود عذاب ایشان تا ابدالآباد بالا می رود. پس آنانی که وحش و صورت او را پرستش می کنند و هر که نشان اسم او را پذیرد، شبانه روز آرامی ندارد. (مکاشفۀ یوحنا ۱۴: ۱۱)
نظرات (0)