مسیحیان معتقدند که آدم و حوا گناه کردند و گناه آنان باعث شد تمامی نسل بشر آلوده گردیده و همگی تا تولد عیسی(علیه السلام) ملعون گردند. در ادبیات الهی دانان مسیحی از این حالت به عنوان حالت قهر خدا با انسان و دشمنی خدا با انسان و... تعبیر می شود، و پولس نیز از ملعون شدن نسل بشر به علت این گناه سخن به میان می آورد.
اما چند نکته در این باره قابل اشاره است
مساله اول: به راستی چرا خداوند در عملی ناعادلانه این گناه را تا قرن ها به تمامی نسل بشر سرایت داده و انسانها تا ظهور حضرت عیسی و نیز افرادی که به عیسی ایمان نیاورده اند در این گناه بسوزند؟!!!!
آیا خداوند نمی توانست بدون گرفتن فدیه انسان را ببخشد و حتما می بایست بعد از گذشت چندین قرن خودش به زمین آمده و بر صلیب بمیرد تا کفاره این گناه باشد؟!!!!
به راستی چرا نسل های بیشماری از بشر می بایست قرن ها به گناه ناکرده بسوزند؟!!!!
تامل برانگیز اینکه به اعتقاد مسیحیان این گناه تا آنجایی به آلودگی نسل بشر انجامید که مسیحیان کودک تازه به دنیا آمده را نیز گناهکار و آلوده می پندارندو غسل تعمید را به علت بخشش کودک از همان ذات گناهکار می دانند [۱] برای نمونه آگوستین با قوت تمام استدلال می کرد که کودکان تعمید نیافته به لعنت ابدی محکوم اند. [۲]
اگوستین قدیس همچنین معتقد بود انسان نمیتواند کار نیکو انجام دهد و میگفت: «انسان خودش نمیتواند کارِ نیکو انجام دهد. از تجربه و مکاشفۀ مسیحی میتوان فهمید کـه انسان به قدری به گناه آلوده شده است کـه نمیتواند خود را درمان کند».[۳]
مساله دوم: اما سوالی اساسی در اینجا وجود دارد ؛ به راستی چرا وقتی آدم گناه کرد .همه ی انسانها بدون اینکه گناهی کرده باشند گناهکار محسوب شدند شدند ولی وقتی مسیح کفاره گناه آنان را داد همه انسانها بدون توبه(ایمان به مسیح) از گناه پاک نشدند!!! و چرا هلاکت اجباری است اما نجات اختیاری؟؟؟
مساله سوم: خدایی که به هیچ وجه توبه بشر را تا زمان به زمین آمدن خودش نپذیرفته است و تمامی انسانها حتی پیامبران قبل از عیسی در گناه غرق بوده اند.خدایی که آن قدر دیر فرزندش را می فرستند که بسیاری از نسل ها قبل از عیسی در گناه والدین خود گرفتار بوده و مورد غضب خداوند بوده اند و به همین حال هم از دنیا رفته اند ؟!
مساله چهارم: خدایی که ظاهرا می بایست انتقام این گناه را از آدم و فرزندانش بگیرد و بدون این انتقام گیری آدم و حوا و نسل بشر ا نمی بخشد!!!خداوند تنها زمانی انسان را می بخشد که خودش در قالب عیسی به زمین بیاید و در راه انسان فدا شود. [۴] در حقیقت خداوند بدون قربانی و کفاره انسانها را نمی بخشد. پس به راستی علت ارسال پیامبران و فرستادن کتابهای آسمانی چه بوده است؟آیا خداوند ابراهیم موسی و... را گناهکار می دانست و با آنان قهر بود؟ این در حالی است که خدا می دانست که عمل به دستورات پیامبران قبل از مسیح باعث نجات مردم نخواهد شد!!
مساله پنجم: چرا خدا برای نجات بشر یگانه فرزندش – عیسی – را بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشد به بدترین شکل به بالای صلیب می فرستد تا گناه بشر پاک گردد آیا فدا شدن به صورتی که مسیح کمتر زجر بکشد امکان پذیر نبود.
این مساله مورد اشاره برخی از اندیشمندان مسیحی نیز قرار گرفته است برای نمونه آبلار معتقد بود: حقیقتا ضرورت ریخته شدن فردی بی گناه به عنوان بهای یک چیز و اینکه قربانی شدن فرد بی گناهی باعث رضایت خاطر گردد چقدر بی رحمانه و شریرانه به نظر می رسد. چقدر تصور این امر مشکل است که خدا با مرگ فرزند خود انقدر موافق باشد که به واسطه آن با کل جهان مصالحه کند!این سوال و سوال های مشابه آن مساله ای اساسی را در مورد رستگاری یا عادل شمرده شدن ما به واسطه مرگ خداوندمان عیسی مسیح در برابر ما قرار می دهد.[۵]
در حقیقت رویارویی و تقابل آموزۀ فدا با عدالت الهی همواره یکی از دغدغههای اصلی مخالفان این آموزه است.[۶]
اینک این سوال مطرح است که چرا خداوند گناه انسان را به پای همـۀ بندگانش مینویسد؟ چرا انتقام اين گناه را از شخص گناهكار نمیگيرد و بهجاي آن از يك شخص پاك و بيگناه انتقام ميكشد؟اصلا چرا باید خداوند تاوان گناه را به جای اینکه از انسان بگیرد از پسرش می گیرد؟! چرا آدمی باید از بدو تولد در آتشِ گناهِ دیگران بسوزد؟
اینها سئوالات و شبهاتیاند که در طول زندگی، یک مسیحی حداقل برای یک بار دربارۀ آن میاندیشد.بنابر این اندیشه فدا نه نشانگر محبت خداوند؛ بلکه تصویری نامناسب را از خداوند ارایه می دهد.
[۱] - . مکگراث، الیستر، درآمدی بر الهیات مسیحی، ترجمۀ عیسی دیباج ص۸۱۳
[۲] - . مکگراث، الیستر، درآمدی بر الهیات مسیحی، ترجمۀ عیسی دیباج ص ۸۱۳
[۳]. کالین براون، فلسفه و ایمان مسیحی، ترجمۀ طاطهوس میکائیلیان، ص۴.
[۴] - مسیحیان زیادی به این مساله اشاره داشته اند برای نمونه جان پیرسوندر کتاب شرحی بر اصول اعتقادات( ۱۶۵۹- میلادی می نویسد( رهایی یا نجاتی که مسیح قرار بود به ارمغان آورد عبارت است از نجات یک گناهکار از وضعیت گناه و مرگ ابدی به وضعیت عادل شمردگی و زندگی ابدی . رهایی از بند گناه بدون قربانی مناسب محقق نمی شود. )) ا مکگراث، الیستر، درآمدی بر الهیات مسیحی، ترجمۀ عیسی دیباج ص۶۲۹.
[۵] - لین، تونی، تاریخ تفکر مسیحی، ترجمۀ روبرت آسریان، ص ۱۸۴
[۶]. توماس میشل مسیحی میگوید: «البته متکلمان مسیحیِ عصر ما نظریۀ جبران را نیز نمیپذیرند؛ زیرا این نظریه بهمفهوم شایستگی و عدالت خدا آسیب میزند؛ چون فرض را بر آن میگذارد که خدا خون مسیحی را میطلبد کـه از هر جهت بیگناه بود، تا با روش نابهنجاری که مبتنی بر شکنجه و مرگ سرخ است، گناه دیگران را جبران کند. هیچ انسانی نمیتواند این روش ظالمانه و وحشیانه را بپذیرد»توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمۀ حسین توفیقی ، ص۸۲.
منبع:سایت فرقه نیوز
نظرات (0)