مسیحیت کجا و چگونه به دنیا آمد؟

تاریخ مسیحیت
بررسی تاریخ یک دین از مهمترین راه های شناخت آن دین است.

در دنیای کنونی کمتر دینی یافت می شود که به مذاهب یا فرقه های مختلف تقسیم نشده باشد. اعتقادات این مذاهب یا فرقه ها بعضا اختلافات اساسی و ریشه ای با هم دارند و پیروان آنها، دیگران و یا حتی هم کیشان خود را تکفیر کرده و مورد اتهامات زیادی قرار می دهند. به عنوان نمونه دادگاه های تفتیش عقاید که در مسیحیت شکل گرفت و یا جنگ های صلیبی که بین مسیحیان و مسلمانان اتفاق افتاد ؛ دلیل آن هم این بود که پیروان هر گروهی ، گروه دیگر را متهم به کفر و شرک می کردند. جالب اینکه در جنگ های صلیبی ، مسیحیانی که عازم پیکار با مسلمانان بودند بر سر راه خود پیروان فرقه های دیگر مسیحی را نیز به طرز فجیعی قتل عام کردند.

این در حالی است که همه می دانیم حق همیشه یکی بوده و هست و همه این پیروان به این حقیقت معترفند که در عالم فقط یک خدا وجود دارد. بنابراین  وقتی خدا یکی است همه کسانی که فرستادگان یک خدا هستند باید پیام و دستوری واحد به همراه داشته باشند ؛ البته از آنجائیکه احکام بنا به شرایط متغیر است تغییرات موجود در احکام شامل این قضیه نمی شود. اما در اصول باید متحد باشند. نمی شود موسی و عیسی هر دو فرستاده یک خدا باشند اما در اصول با یکدیگر تناقض داشته باشند.

حال سوال اینجاست که منشا این تناقضات و اختلافات در اصول دعوت انبیا، از کجاست. برای دانستن پاسخ این سوال لازم است تاریخ هر یک از ادیان بررسی شود تا بدانیم کدام آموزه تعلیم انبیا بوده و کدامیک از آنها بعدا توسط پیروان ، تغییر یافته یا به آن اضافه شده است.
بررسی تاریخ مسیحیت، نشان می دهد که اصول اعتقادی مسیحیان مانند توحید، نبوت و عدالت بیش از آنکه اصالت الهیاتی داشته باشد اصالت تاریخی داشته  که اتفاقات و افراد مختلفی در تغییر یا بوجود آمدن آن نقش داشته اند. به عنوان نمونه می توان به آموزه فدا و گناه نخستین اشاره کرد که شخصی به نام پولس نقش مهمی در بوجود آمدن آن داشت. او که نه حضرت عیسی را دیده بود و نه تعالیم او را از حواریونش آموخته بود مدعی شد در عالم رویا عیسی را دیده و از او خواسته تا به عنوان نماینده و فرستاده ی مسیح، به تبلیغ مسیحیت پرداخته و مسیح را به مردم معرفی کند. این درحالی بود که حضرت عیسی، قبل از عروج، یکی از حواریونش به نام پطرس را جانشین خود خوانده بود. این در حالی بود که میان آموزه های پطرس و پولس اختلافات اساسی وجود داشت. مثلا پولس ادعا می کرد ایمان به مسیح به عنوان تنها راه نجات کافی است و دیگر نیازی به عمل طبق شریعت موسی نیست در حالی که آموزه های مسیح که پطرس مبلغ آن بود عیسی را تکمیل کننده شریعت موسی و نه طرد کننده آن می دانست.
تثلیث و الوهیت مسیح نیز از موارد دیگری بود که بواسطه تعالیم پولس باعث اختلافات زیادی در میان مسیحیان اولیه شد. در سالهای بعد این اختلافات به نسلهای بعدی نیز سرایت کرده و باعث متشنج شدن جو الاهیاتی جوامع مسیحی شد.
این تشنج و تشتت آرا مدیریت و کنترل جامعه مسیحی را سخت کرده بود. از این رو در سال ۳۲۵ میلادی کنستانتین که حاکم وقت بود، با مشورت رهبران مسیحی تصمیم گرفت شورایی تشکیل داده و به این اختلافات پایان دهند. در اولین شورا که به نام نیقیه برگزار شد تصمیم برآن شد که مسیح به عنوان خداوند، برگزیده و پرستش شود تا بدین ترتیب به نزاعهای موجود پایان داده شود. مخالفین این اعتقاد نیز تبعید شده ، کتابهای آنان نیز به آتش کشیده شد.

در سال ۴۳۱ میلادی نیز در شورایی دیگر مریم مقدس، مادر خدا خوانده شد. همچنین در این شورا آموزه گناه نخستین نیز تصویب شد.

در سال ۴۵۱ میلادی دو طبیعته بودن عیسی مسیح تصویب شد. به گونه ای که عیسی صد در صد خدا و صدر در صد انسان است. بیش از دویست سال بعد، در بیانیه شورای سوم قسطنطنیه تصویب شد که عیسی یک شخصیت از سه شخصیت تثلیث باشد. این تشکیل شورا و تصویب آموزه های اعتقادی در مسیحیت تا سال ۱۹۶۵ میلادی ادامه پیدا کرد.
پس همانگونه که می بینیم اعتقادات تمام فرق مسیحی در طول تاریخ به همین شکل ایجاد شده و هیچ فرقه ای یافت نمی شود که تمام اعتقادات و اصول و مبانی خود را از عیسی مسیح گرفته باشد.

نظرات (0)

هنوز نظری ارسال نشده است

  1. بهتر است نام و نظر خود را فارسی تایپ کنید ( برای انتشار سریع نظر یا افزودن فایل پیوست، باید وارد حساب کاربری خود شوید )
پیوست (0 / 3)
انتشار موقعیت