پروتستان(۱)
با آن که نهضت پروتستان خود را وام دار اعتراضات مارتین لوتر (۱۴۸۳-۱۵۴۶ .م) علیه ریاست کلیسای رم می داند، نباید پروتستانیسم و لوتریسم را یکی دانست. بسیاری از پروتستان ها در قرن شانزدهم و پس از آن راه خود را از لوتر جدا کرده اند. امروزه پروتستان شامل صدها گرایش مختلف است و برخی از این گروه ها پیروانی اندک به اندازۀ انگشتان دست دارند. با وجود این، می توان جنبش پروتستان را به دو اردوگاه اصلی لوتری و کلیساهای اصلاح شده تقسیم کرد.
پروتستان ها در برخی مسائل اعتقادی و آیین های مذهبی راه خود را از کاتولیک ها جدا کرده اند. از مهم ترین موارد اختلاف آن دو در پاسخ به این پرسش مشخص می شود که نجات (سعادت ابدی) چگونه حاصل می شود؟ کلیسای کاتولیک فیض خداوند و اعمال صالح را شرط سعادت بشر می داند. هم خداوند قدمی به سوی بشر برمی دارد و هم انسان با اعمال نیک به سمت نجات گام برمی دارد. اعمال نیک عبارتند از احکام خدا، یعنی احکام دهگانۀ عهد عتیق و اخلاق کامل مسیحیت. اخلاق مسیحی قوانین عملی مشخصی است که بر عهدۀ اشخاص گذاشته می شود، مانند حضور در مراسم کلیسایی، شرکت در عشای ربانی در روزهای یکشنبه و اعیاد، حضور برای اعتراف به گناه و مواردی دیگر. اما پروتستان ها در حصول نجات ایمان را کافی می دانند. پس اعمال صالح هیچ نقشی در نجات بشر ندارد. لوتر در نامۀ سرگشاده به فرمانروایان آلمان اظهار می کند که تنها تعمید، انجیل و ایمان باعث می شود که انسان ها به اشخاصی روحانی تبدیل شوند و مسیحی به شمار آیند (تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص ۲۵۶).
اگر خداوند تنها بر اساس ایمان و بدون انجام عمل صالح ما را عادل بشمارد و بپذیرد، این تصور به ذهن می آید که فرد باایمان می تواند هر طور که بخواهد و بدون واهمه از عواقب رفتار خود زندگی کند. اما لوتر چنین اعتقادی نداشت، او معتقد بود که وقتی خدا فردی را می پذیرد او را تغییر می دهد. به عبارت دیگر اعمال صالح نتیجۀ ضروری ایمان است.
در این صورت، لوتر چه اصراری بر این مطلب دارد که نقش عمل صالح در نجات را نادیده بگیرد؟ او بر این نکته پای می فشارد که پذیرفته شدن فرد در حضور خدا نه به این دلیل است که زندگی نیکویی داشته است، بلکه به این سبب است که مسیح برای او فداء شده است. ما می توانیم به کارهای نیک مبادرت کنیم. اما نه برای کسب تأیید الهی و پذیرفته شدن در نزد او، بلکه به این دلیل که خدا ما را پذیرفته است. بنابراین، اطاعت از خدا به معنای معامله ای کاسب کارانه نیست، بلکه واکنش داوطلبانه و محبت آمیز فرزندان نسبت به پدر آسمانی است (همان، ص ۲۵۸. ویلیام میلر، تاریخ کلیسای قدیم در امپراتوری روم و ایران، ص ۳۸. اینار مولند، جهان مسیحیت، ص ۱۸۵).
از اینجا می توان به اختلاف دوم میان پروتستان ها و کاتولیک ها پی برد. اعتقاد به برزخ (جایگاهی که مؤمنان گنهکار، یعنی کسانی که پس از تعمید گناه کرده و مجازات دنیوی مقرر شده را تحمل نکرده اند، پس از مرگ مدتی در آنجا کفارۀ گناهان را می گذرانند) در نزد پروتستان ها پذیرفته شده نیست (ارتدوکس ها هم به برزخ اعتقاد ندارند) (تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص ۲۳۱). یکی از دلایلی که پروتستان ها کتاب دوم مکابیان را در فهرست کتب قانونی عهد عتیق قرار نمی دهند و آن را از کتب اپوکریفایی قلمداد می کنند، تأکید این کتاب بر مسئلۀ برزخ (۱۲: ۴۲ و ۴۶) است. (ساروخاچیکی، کتاب مقدس را بهتر بشناسیم و پطرس بستانی، دایره المعارف بستانی، ج ۵، ص ۳۸۰).
مارتین لوتر در اعتقادات خود به نقطه ای رسیده بود که برخی پروتستان های دیگر، از جمله اراسموس (۱۴۶۰-۱۵۳۶ .م) و زوینگلی (۱۴۸۴-۱۵۳۱ .م) آن را تأیید نمی کردند. کاتولیک ها از آنجا که اعمال صالح را در نجات انسان مؤثر می دانستند، به نوعی نگرش شبه پلاگیانیسم معتقد بودند که ارادۀ انسان را در رفتار وی و در نجات مؤثر می دانست. اما لوتر بر این باور بود که ما نمی توانیم برای نجات خود اقدام کنیم. خداوند خود سخاوتمندانه ما را برگزیده است. وی در کتاب خود با نام اسارت اراده که در سال ۱۵۲۵ منتشر شد، باور سنتی اگوستینی در مورد اتکای کامل انسان به فیض خدا و نیز آموزۀ از پیش برگزیدگی را تصدیق می کند. به نظر می رسد که لوتر اصولاً ارادۀ آزاد انسان را حتی در موضوع هایی که از نظر اخلاقی اهمیتی ندارند، مثل انتخاب پنیر یا کره برای صبحانه، نفی می کند (تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص ۲۵۳).
اختلاف بعدی پروتستان ها و کاتولیک ها در منابع و مآخذ اصول اعتقادی است. پروتستان ها کتاب مقدس را تنها منبع اساسی برای ایمان مسیحی می شمارند و گفته های پاپ و سنن کلیسایی از اعتبار چندانی نزد آنان برخوردار نیست (شورای ترنت (۱۵۴۵-۱۵۶۳ .م) در توصیف اعتقادات کاتولیک اعلام کرد که حقیقت انجیل و اصل آن در کتب مکتوب و سنتی نامکتوب وجود دارد. این سخنان نامکتوب که رسولان آن را از دهان مسیح شنیده اند، یا خود آنها را مقرر داشته اند (تحت الهام روح القدس) و حتی به ما نیز رسیده اند، به گونه ای دقیق و خطاناپذیر منتقل شده اند. (تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص ۳۶۱) و تنها مطالبی را دارای اعتبار می دانند که بتوان از کتاب مقدس شاهدی بر آن اقامه کرد.
پروتستانها هم چنین معتقدند تفسیر کتاب مقدس نباید در انحصار طبقه ای خاص به نام روحانیون و اسقف ها باشد و هر کدام از ایمان آورندگان مسیحی حق برداشت از متون دینی را داراست. به همین دلیل، وجود فرقه های متعدد در میان پروتستان ها طبیعی تلقی می شود!!! (پطرس بستانی، دایره المعارف بستانی، ج ۵، ص ۳۸۰).
لوتر دیدگاه کلیسای کاتولیک را که روحانیان برگزیده کاهنان الهی محسوب می شوند، مردود خواند و این اعتقاد را که تنها روحانیان، کلیسا خوانده می شوند، انکار کرد. در دیدگاه لوتر ، تمام مسیحیان از نظر روحانی در یک مرتبه قرار داشتند و همگی روحانی محسوب می شدند. تنها تفاوت آنها در اختلاف وظایف و عملکرد آنان بود (تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص ۲۵۶).
پروتستان ها همچون ارتدوکس ها مناصب کلیسایی را تنها به سه رتبه، یعنی اسقفی، کشیشی و شماسی، تقسیم می کنند. به علاوه، لزوم تجرد کشیشان را هم از ابتدا انکار کرده بودند. لوتر تأکید می کرد که باید به کشیشان اجازۀ زناشویی داده شود (ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۶، ص ۴۰۸).
از سوی دیگر، اولین نزاع مهم میان لوتر و کلیسای کاتولیک، پس از بحث جنجالی سایمونی (فروش مناصب کلیسایی)، ریاست جهانی پاپ بود. پروتستان ها ریاست پاپ بر کلیسا را به رسمیت نمی شناسند (پطرس بستانی، دایره المعارف بستانی، ج ۵، ص ۳۸۰).
اختلاف مهم دیگر میان پروتستان ها و کاتولیک ها در مسئله عَشای ربانی است. در این آموزه سه تفاوت به چشم می خورد. کاتولیک ها این آیین را به منزلۀ تقدیم قربانی به خداوند می دانند که لازم است تحت اشراف روحانیان انجام پذیرد. به علاوه، بر این مطلب پای می فشارند که در مراسم هشتی ربانی نان و شراب حقیقتاً و ذاتاً به خون و گوشت مسیح تبدیل می شود. این آموزه را «تبدّل جوهر» می نامند. اما لوتر معتقد بود که ندادن جام عشای ربانی به دست غیرروحانیان باوری نادرست است. وی این فکر را که هر بار برپایی عشای ربانی به منزلۀ تجدید قربانی حضرت عیسی مسیح علیه السلام است، مطرود شمرد و در مقابل این سخن که هنگام اجرای آیین مزبور نان و شراب مقدس به نحو معجزه آسایی تغییر ماهیت می دهند، سخت طغیان کرد. وی به جای این نظریه، دیدگاه خود، موسوم به «هم ذات شدن» را قرار داد. لوتر عمیقاً به حضور خداوند در همه جا اعتقاد داشت و بنابراین، قبول می کرد که خداوند از همان اول در اجزای نان و شراب حضور داشته است (رابرت ویر، جهان مذهبی، ج ۲، ص ۷۹۴).
پروتستان ها در ابتدا علاوه بر آن که در ردّ دیدگاه کلیسای کاتولیک در مورد «تبدّل جوهر» اتفاق نظر داشتند، معتقد به حضور واقعی بدن و خون مسیح در این آیین بودند. اما در سال ۱۵۲۴، اصلاح گران سوئیس دادگاهی فردی هلندی به نام کورنلیوس هوئن را پذیرفتند. او بر این باور بود که نان و شراب فقط نماد حضور مسیح در آیین عشای ربانی است. در سال ۱۵۲۹ مناظره ای میان لوتر و زرینگلی بر سر این موضوع انجام شد (توئی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص ۲۵۹).
از میان آیین های هفت گانۀ مقدس، پروتستان ها تنها غسل تعمید و عشای ربانی را که در کتاب مقدس ذکر شده است، مقدس می دانند (در میان پروتستان ها، فرقۀ کواکر و ارتش نجات بخش اصولاً چیزی به نام آیین ها و شعایر مقدس ندارند (جهان مذهبی، ص ۷۹۷)). پروتستان ها آداب ورود به منصب روحانی را برای انتصال فرد به خدمت روحانی انجام می دهند اما آن را یکی از شعایر مقدس نمی دانند. به همین ترتیب، آیین ازدواج هم به صورت رسمی مذهبی اما غیرمقدس در پیروان این مذهب وجود دارد. آیین تأیید هم از وضعیت نسبتاً مشابهی برخوردار است. برخی از فرقه های پروتستان آن را در مقام عرفی مسیحی و نه آیینی مقدس، پذیرا شده اند (رابرت ویر، جهان مذهبی، ص ۷۹۰).
لوتر توبه را طریقی برای تأیید تعمید می داند و آن را آیین مقدس مستقل به شمار نمی آورد. اما با اعتراف به شدت مخالفت می کند. اعتراف یکی از احکام کلیسای کاتولیک و ارتدوکس است. توبه کننده مقابل کشیش می ایستد و اعتراف خود را در حالی که سرش را به موازات کمربند کشیش خم کرده اظهار می کند. ذکر توبه در ارتدوکس مانند کاتولیک و انگلیکان ترکیبی است از دعا و توسل. کشیش گاهی شخص توبه کننده را به دعا، روزه و زیارت های مخصوص مکلف می کند ولی این اعمال برای جبران گناه صورت نمی گیرد، بلکه فقط وسیله ای برای تأدیب است (اینار مولند، جهان مسیحیت، ص ۳۸). کلیسای پروتستان مخالفت خود را با اعترافات و آمرزش گناهان به دست کشیش و با شفاعت خواستن از مقدسان اعلام کرده است.
کتاب دوم مکابیان (۱۵: ۱۴) و کتاب بارئم (۳: ۴) حاوی مطالبی در مورد شفاعت است که پروتستان ها آنها را قانونی نمی دانند.
دعا برای مردگان، که در کلیسای کاتولیک و ارتدوکس تجویز شده و سبب دریافت احتمالی نور الهی است در کلیسای پروتستان فاقد ارزش است. به گفتۀ لوتر باید زیارت اماکن مقدس ، روزه و برگزاری مراسم دعا برای مردگان منسوخ شود (توماس میشل، مدخل الی العقیده المسیحیه، ص ۹۷، ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۶، ص ۴۰۸). کتاب دوم مکابیان، که متضمن مطلبی در رجحان دعا برای مردگان است (۱۲: ۴۴)، مورد اعتماد پروتستان ها نیست.
از اختلافات دیگر این دو فرقه می توان به عبادت شمایل (ایقونات یعنی تمثال های مسیح علیه السلام، مریم سلام الله علیها و شخصیت های مقدس کلیسایی) اشاره کرد. تصاویر شخصیت های مقدس کلیسایی و فرشتگان از دیرباز مورد احترام فوق العادۀ کلیسای کاتولیک بوده است (با نفوذ دین اسلام در اروپا، در سال های ۷۲۵ تا ۸۴۲، نزاعی در امپراتوری بیزانس درگرفت که محور آن استفاده از شمایل و تصاویر در کلیسا بود. برخی مسیحیان احساس می کردند که احترام به شمایل ها کار شایسته ای نیست و علاوه بر آن که از گرایش مسلمانان و یهودیان به مسیحیت می کاهد، شباهت زیادی به بت پرستی دارد. نزاع ها هنگامی فرو نشست که امپراتور تئودور در سال ۸۴۲ لزوم احترام مناسب به شمایل ها را در سراسر امپراتوری بیزانس اعلام کرد. در جهان مسیحیت غربی همیشه تصاویر مورد احترام بود و چنین اختلافی پیش نیامد. (توماس میشل، کلام مسیحی، ص ۱۰۴)). بر طبق تعالیم رسمی کلیسایی، احترام به تصاویر تنها در صورتی که به قصد احترام به شخص صاحب تصویر باشد، جایز است. پروتستان ها پرسش شمایل را تأیید نمی کنند. کتاب توبیت که حاوی مطلبی در تأیید پرستش فرشتگان است (۱۳: ۱۲) از کتب مورد قبول پروتستان ها نیست.
تفاوت های دیگری نیز در برخی رسوم و اعتقادات میان پروتستان ها و کلیسای کاتولیک موجود است و گروه های مختلف پروتستان خود در تفسیر بعضی آیین ها و سنن اختلافاتی با یکدیگر دارند.
هر چند مارتین لوتر در شکل گیری نهضت پروتستان نقش محوری داشت، اما انشعابات مهمی در زمان وی و پس از او در میان پروتستان ها ایجاد شد. زوینگلی (۱۵۳۱ .م) که در مسئلۀ حضور مسیح در عشای ربانی از لوتر فاصله گرفت، بیشترین تأثیر را در سوئیس بر جای گذاشت و ژان کالون (۱۵۶۴ .م) مفهوم انتخاب پیشین در رستگاری را به مسیحیت وارد کرد و بیشترین تأثیر را در سوئیس، هلند، فرانسه و اسکاتلند بر جای گذاشت.
آناپاپتیست ها (تعمیدیون) گرایشی در میان پروتستان ها هستند که تعمید کودکان را نمی پذیرفند و معتقدند که فرد باید از روی بینش، عیسی علیه السلام را در مقام منجی بپذیرد. بنابراین، افراد پس از گذشت از سن بلوغ باید دوباره تعمید یابند. آنها بر پرهیزگاری باطنی، عمل روح القدس در فرد مسیحی، نفی خشونت و ابطال سلطۀ کلیسایی تأکید می کنند (توئی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص ۳۰۹، توماس میشل، کلام مسیحی، ص ۱۰۹).
اصلاح پروتستانی در انگلستان از زمان حکومت هانری هشتم در قرن شانزدهم شکل گرفت. وی که قصد داشت مجدداً اقدام به ازدواج کند، مورد شماتت پاپ قرار گرفت ولی نه تنها به پاپ اعتنا نکرد و برخلاف نظر او زن خود را طلاق داد و همسر دیگری اختیار کرد، بلکه خود کلیسای مستقلی به وجود آورد که به جای اطاعت از پاپ، اطاعت از پادشاه را لازم می شمرد. پس از وی، در دورۀ سلطنت دخترش الیزابت اول، بسیاری از عناصر پروتستانی به کلیسای انگلستان (پیوریتن ها یا پاک دینان و متدیست ها دو گرایش متعلق به کلیسای انگلیس هستند.) راه یافت (ویل دورانت، تاریخ تمدن، انتشارات اقبال، ج ۲۱، ص ۱۹. تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص ۳۱۹، توماس میشل، کلام مسیحی، ص ۱۰۹. کالین براون، فلسفه و ایمان مسیحی، ص ۳۵)
امروزه پس از کلیسای کاتولیک، که بیش از نیمی از مسیحیان جهان را دربرمی گیرد، کلیسای پروتستان با حدود ۳۰% از جمعیت مسیحیان جهان و کلیسای ارتدوکس با ۱۵% پیرو قرار دارند. کشورهای آلمان، هلند، فرانسه، نروژ، سوئد، دانمارک، فنلاند، سوئیس، امریکا، کانادا، نیوزیلند، استرالیا و آفریقای جنوبی از کشورهایی هستند که پروتستان در آنجا طرفداران بیشتری دارد. امروزه تمام گرایش های پروتستانی به آمریکا راه یافته است و این کشور از مهم ترین مراکز پروتستان به حساب می آید. در سدۀ اخیر، پروتستان ها تبلیغات مسیحیت را در ایران سازماندهی کرده اند (علی اصغر حکمت، تاریخ ادیان، ص ۲۳۸).
پی نوشت
۱- (این لغت از واژۀ Protest به معنای اعتراض و شکایت اخذ شده است. این عنوان در سال ۱۵۲۹ بر این گروه نهاده شد.)
نظرات (0)