حضرت عیسی علیه السلام در قرآن، به عنوان پیامبر الهی، بسیار مورد احترام بوده و در آیات زیادی به تجلیل از مقام او پرداخته شده است. اما با همه تمجیدهایی که از شخصیت او شده، قرآن صراحتا خدا بودن او را نفی کرده و وی را فقط به عنوان یکی از بندگان مقرب خدا معرفی می کند. آیات قرآن را در این رابطه می توان به سه دسته تقسیم کرد.
دسته ی اول عیسی را بنده خدا، رسول و فرستاده او معرفی می کند و الوهیت را از وی نفی می کند
دسته دوم آیاتی که داشتن فرزند از خدا را نفی می کند
دسته سوم آیاتی که تثلیث را نفی می کنند
البته آیات بسیاری در قرآن در نفی شرک وجود دارد که به طور عام هر نوع شریک قائل شدن برای خدا را مردود می داند.
لازم به توضیح است که قرآن به طور شفاف موضع خود را اعلام کرده، درمقابل مطالب کتاب مقدس در این مورد یا مبهم است و یا اصلا چنین چیزی دال بر اثبات آنها، وجود ندارد.
۱) نفی الوهیّت از حضرت عیسی (علیه السّلام)
• حضرت عیسی (علیه السلام) فرستاده خدا بود: وَ رَسُولاً إِلىَ بَنىِ إِسْرَ ءِيلَ أَنىِّ قَدْ جِئْتُكُم بَِايَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ.....(آل عمران ۴۹)
و به رسالت و پيامبري به سوي بني اسرائيل مي فرستد که [به آنان گويد:] من از سوي پروردگارتان براي شما نشانه اي [بر صدق رسالتم] آورده ام؛ ......
• حضرت عیسی (علیه السلام) مخلوق خدا بود: إِنَّ مَثَلَ عِيسىَ عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُون (آل عمران ۵۹)
قطعاً داستان عيسي نزد خدا [از نظر چگونگي آفرينش] مانند داستان آدم است که [پيکر] او را از خاک آفريد، سپس به او فرمود: [موجود زنده] باش؛ پس بي درنگ [موجود زنده] شد.
• هیچ پیامبری به مردم نمی گوید بنده من باشید: مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللَّهُ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِبَادًا لِی مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَکِنْ کُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِمَا کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتَابَ وَبِمَا کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ * وَلا یَأْمُرَکُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِکَةَ وَالنَّبِیِّینَ أَرْبَابًا أَیَأْمُرُکُمْ بِالْکُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (آل عمران ۷۹-۸۰)
هيچ انساني را نسزد که خدا او را کتاب و حکمت و نبوّت دهد، سپس به مردم بگويد: به جاي خدا بندگان من باشيد بلکه [تکليف الهي و انساني او اقتضا مي کند به مردم بگويد:] به خاطر آنکه کتاب خدا را تعليم مي داديد، و به سبب آنکه آن را مي خوانديد، دانشمندانِ «الهي مسلک» [و کاملان در دين] باشيد. (۷۹) و نيز نَسِزد که به شما فرمان دهد که فرشتگان و پيامبران را خدايان خود گيريد. آيا [چنين انسان والايي که داراي نبوّت و حکمت است] شما را پس از آنکه تسليم [خدا و فرمان ها و احکام او] شده ايد، امر به کفر مي کند؟ (۸۰)
• حضرت عیسی (علیه السلام) فرستاده خدا بود: ... يَأَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُواْ فىِ دِينِكُمْ وَ لَا تَقُولُواْ عَلىَ اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسىَ ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقَئهَا إِلىَ مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِّنْهُ فََامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَا تَقُولُواْ ثَلَثَةٌ انتَهُواْ خَيرًْا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَاهٌ وَاحِدٌ سُبْحَنَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ...... (نساء ۱۷۱)
...... جز اين نيست که مسيح عيسي بن مريم فرستاده خدا و کلمه اوست که به مريم القا کرد و [اين بنده پاک و خالص] روحي از سوي اوست؛ پس به خدا و فرستادگانش ايمان آوريد، و مگوييد: [خدا] ترکيبي از سه حقيقت [اَب، اِبن و روح القدس] است. [از اين عقيده باطل] خودداري کنيد که به خير شماست. جز اين نيست که خدا معبودي يگانه است. منزّه و پاک است از اينکه فرزندي براي او باشد. آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است فقط در سيطره مالکيّت و فرمانروايي اوست، و خدا از نظر کارسازي [همه امور آفرينش] کافي است.
• حضرت عیسی (علیه السلام)از بنده بودن خود امتناع ندارد: لَنْ یَسْتَنْکِفَ الْمَسِیحُ أَنْ یَکُونَ عَبْدًا لِلَّهِ وَلا الْمَلائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَنْ یَسْتَنْکِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیَسْتَکْبِرْ فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیْهِ جَمِیعًا (نساء ۱۷۲)
مسيح از اينکه بنده خدا باشد، هرگز امتناع ندارد، و فرشتگان مقرّب هم امتناع ندارند؛ و کساني که از بندگي او امتناع کنند و تکبّر ورزند، به زودي همه آنان را [براي حسابرسي] به سوي خود گردآوري خواهد کرد.
• اعتقاد به الوهیّت حضرت عیسی (علیه السلام) معادل کفر است: لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ قُلْ فَمَنْ یَمْلِکُ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ یُهْلِکَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَأُمَّهُ وَمَنْ فِی الأرْضِ جَمِیعًا وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا یخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (مائده ۱۷)
مسلماً آنان که گفتند: خدا همان مسيح، فرزند مريم است. يقيناً کافر شده اند. بگو: اگر خدا بخواهد، مسيح و مادرش و تمام کساني که در روي زمين اند، هلاک کند، چه کسي مي تواند در برابر اراده و قدرت او بايستد؟ و مالکيّت و فرمانروايي آسمان ها و زمين و آنچه ميان آن دو قرار دارد، فقط در سيطره خداست، هر چه را بخواهد مي آفريند، و خدا بر هر کاري تواناست.
• اعتقاد به الوهیّت حضرت عیسی (علیه السلام) معادل کفر است و اقرار حضرت عیسی (علیه السلام) به بندگی خدا : لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ وَقَالَ الْمَسِیحُ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمْ إِنَّهُ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصَارٍ (مائده ۷۲)
آنان که گفتند: خدا همان مسيح، فرزند مريم است، بي ترديد کافر شدند؛ و حال آنکه مسيح گفت: اي بني اسرائيل! خداي يکتا را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستيد، مسلماً هر کس به خدا شرک ورزد، بي ترديد خدا بهشت را بر او حرام کند، و جايگاهش آتش است، و براي ستمکاران هيچ ياوري نيست.
• اوصاف انسانی حضرت عیسی (علیه السلام): مَا الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّیقَةٌ کَانَا یَأْکُلانِ الطَّعَامَ انْظُرْ کَیْفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ الآیَاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى یُؤْفَکُونَ - قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لا یَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَلا نَفْعًا وَاللَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (مائده ۷۵-۷۶)
مسيح، فرزند مريم جز فرستاده اي [از سوي خدا] نيست که پيش از او هم فرستادگاني گذشته اند. و مادرش زن بسيار راستگو [و درست کاري] بود. هر دو [مانند انسان هاي ديگر] غذا مي خوردند. با تأمل بنگر چگونه نشانه ها را براي آنان بيان مي کنيم [تا بدانند متولد شدگان و نيازمندان به خوراک، خدا نيستند]؛ سپس با تأمل بنگر که آنان چگونه [از حق به باطل] منحرف مي شوند؟! (۷۵) بگو: آيا به جاي خدا چيزي را مي پرستيد که براي شما قدرت دفع هيچ زيان و جلب هيچ سودي را ندارد؟! و خداست که شنوا [يِ همه گفتارها] و دانا [يِ همه اسرار و رازها] ست. (۷۶)
• ادب بندگی حضرت عیسی (علیه السلام) در پیشگاه خداوند در روز قیامت : وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلا أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلامُ الْغُیُوبِ * مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلا مَا أَمَرْتَنِی بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمْ وَکُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا مَا دُمْتُ فِیهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ * إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُکَ وَإِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ( مائده ۱۱۶-۱۱۸)
و [عرصه هول انگيز قيامت را ياد کنيد] هنگامي که خدا به عيسي بن مريم مي فرمايد: آيا تو به مردم گفتي که مرا و مادرم را به عنوان دو معبود به جاي خدا انتخاب کنيد؟! مي گويد: منزّه و پاکي، مرا چنين قدرتي نمي باشد که آنچه را حقّ من نيست بگويم، اگر آن را گفته باشم يقيناً تو آن را مي داني، تو از آنچه در جان و روح من است آگاهي، و من از آنچه در ذات توست نمي دانم؛ زيرا تو بر نهان ها بسيار دانايي. (۱۱۶) من به آنان جز آنچه را که به من دستور دادي نگفتم، [گفتم:] خدايي را بپرستيد که پروردگار من و شماست. و تا زماني که در ميان آنان بودم گواهشان بودم، و چون مرا [از ميان آنان به سوي خود] برگرفتي، خود مراقب و نگاهبانشان بودي؛ و تو بر همه چيز گواهي. (۱۱۷) اگر آنان را [به سبب شرک ورزيدنشان] عذاب کني، بندگان تواند، و اگر آنان را بيامرزي، يقيناً تويي که تواناي شکست ناپذير و حکيمي. (۱۱۸)
• تفکر پسر خدا بودن حضرت عیسی (علیه السلام) ریشه در عقاید کافران و بت پرستان دارد : وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ (توبه ۳۰)
و يهود گفتند: عُزير، پسر خداست. و نصاري گفتند: مسيح، پسر خداست. اين گفتاري [بي دليل و برهان] است که به زبان مي آورند، و به گفتار کساني که پيش از اين [به حقايق] کفر ورزيدند، شباهت دارد؛ خدا آنان را نابود کند، چگونه [از حق به باطل] منحرف مي شوند.
، ... وَلا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ... (مائده ۷۷)
بگو: اي اهل کتاب! ..... از اميال و هوس هاي گروهي که يقيناً پيش از اين گمراه شدند وبسياري را گمراه کردند و از راه راست دور شدند، پيروي مکنيد.
• دستور به عبادت تنها برای خدای واحد : اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلا لِیَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لا إِلَهَ إِلا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ (توبه ۳۱)
آنان دانشمندان و راهبانشان و مسيح پسر مريم را به جاي خدا به خدايي گرفتند؛ در حالي که مأمور نبودند مگر اينکه معبود يگانه را که هيچ معبودي جز او نيست بپرستند؛ منزّه و پاک است از آنچه شريک او قرار مي دهند.
• اقرار حضرت عیسی (علیه السلام) به بندگی خدا و دعوت مردم به پرستش او : قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا - وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا - وَبَرًّا بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا - وَالسَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا (مریم ۳۰-۳۳)
نوزاد [از ميان گهواره] گفت: بي ترديد من بنده خدايم، به من کتاب عطا کرده و مرا پيامبر قرار داده است. (۳۰) و هر جا که باشم بسيار بابرکت و سودمندم قرار داده، و مرا تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است. (۳۱) و مرا نسبت به مادرم نيکوکار [و خوش رفتار] گردانيده و گردنکش و تيره بختم قرار نداده است. (۳۲) و سلام بر من روزي که زاده شدم، و روزي که مي ميرم، و روزي که زنده برانگيخته مي شوم. (۳۳)
• حضرت عیسی (علیه السلام) بنده خدا بود : ... إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ (آل عمران ۵۱) (آیات ۳۶مریم و ۶۴ زخرف نیز به همین نکته اشاره دارد)
يقيناً خدا پروردگار من و پرودگار شماست؛ پس او را بپرستيد، اين است راه راست.
• اقرار حضرت عیسی (علیه السلام) به بندگی خدا همراه با نشانه های نبوت (تصدیق پیامبر پیشین ، بشارت به پیامبر بعدی) : وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِینٌ (صف ۶)
و [ياد کن] هنگامي را که عيسي پسر مريم گفت: اي بني اسرائيل! به يقين من فرستاده خدا به سوي شمايم، تورات را که پيش از من بوده، تصديق مي کنم، و به پيامبري که بعد از من مي آيد و نامش «احمد» است، مژده مي دهم. پس هنگامي که [احمد] دلايل روشن براي آنان آورد، گفتند: اين جادويي است آشکار!!
۲) نفی فرزند خدا بودن مسیح
• وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ کُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ (بقره ۱۱۶)
و [يهود و نصارى] گفتند : خدا [براى خود] فرزندى گرفته ، منزّه است او [از اوصاف دروغ و باطلى كه به حضرتش نسبت می دهند] ، بلكه آنچه در آسمانها و زمين است مخلوق و مملوك اويند [نه فرزند او ؛ زيرا فرزند هم جنس پدر و مادر است و چيزى در جهان هم جنس خدا نيست تا فرزند خدا باشد] و همه موجودات نسبت به او فرمانبردارند .
• ... إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلا (نساء۱۷۱)
..... جز اين نيست که خدا معبودي يگانه است. منزّه و پاک است از اينکه فرزندي براي او باشد. آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است فقط در سيطره مالکيّت و فرمانروايي اوست، و خدا از نظر کارسازي [همه امور آفرينش] کافي است.
• مَا کَانَ لِلَّهِ أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (مریم ۳۵)
خدا را نسزد که هيچ فرزندي [براي خود] برگيرد؛ او منزّه است؛ چون پديد آمدن چيزي را اراده کند، فقط به آن مي گويد: باش، پس بي درنگ موجود مي شود.
• إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلا اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (آل عمران ۶۲)
يقيناً اين [واقعياتي که بيان شد،] همان داستان راست و درست [مسيح] است؛ [و الوهيّت او يا فرزند خدا بودنش از پندارهاي واهي و ادعاهاي باطل نصاري است] و هيچ معبودي جز خدا نيست؛ و يقيناً خداست که تواناي شکست ناپذير و حکيم است.
۳) نفی تثلیث
• یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَلا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَکَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْیَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَیْرًا لَکُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلا (نساء۱۷۱)
اي اهل کتاب! در دين خود غلوّ [و افراط] نورزيد، [و از چهارچوب آيات نازل شده از سوي خدا و آنچه پيامبران به شما آموخته اند، خارج نشويد] و نسبت به خدا جز حق مگوييد. جز اين نيست که مسيح عيسي بن مريم فرستاده خدا و کلمه اوست که به مريم القا کرد و [اين بنده پاک و خالص] روحي از سوي اوست؛ پس به خدا و فرستادگانش ايمان آوريد، و مگوييد: [خدا] ترکيبي از سه حقيقت [اَب، اِبن و روح القدس] است. [از اين عقيده باطل] خودداري کنيد که به خير شماست. جز اين نيست که خدا معبودي يگانه است. منزّه و پاک است از اينکه فرزندي براي او باشد. آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است فقط در سيطره مالکيّت و فرمانروايي اوست، و خدا از نظر کارسازي [همه امور آفرينش] کافي است.
• لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ یَنْتَهُوا عَمَّا یَقُولُونَ لَیَمَسَّنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ * أَفَلا یَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَیَسْتَغْفِرُونَهُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (مائده ۷۳-۷۴)
آنان که گفتند: خدا يکي از [اين] سه تاست [پدر، پسر، روح] يقيناً کافر شدند، و حال آنکه هيچ معبودي جز خداي يکتا نيست. و اگر از آنچه مي گويند بازنايستند، قطعاً به کساني از آنان که [به سبب چنين اعتقادي] کافر شدند، عذابي دردناک خواهد رسيد. (۷۳) آيا به سوي خدا بازنمي گردند، و از او درخواست آمرزش نمي کنند؟ و حال آنکه خدا بسيار آمرزنده ومهربان است. (۷۴)
نظرات (0)