۱. عيسى بن مريم عليه السلام: اى جمع ياران! مراقب باشيد كه دنيا افسونتان نكند. به خدا سوگند كه آن از هاروت و ماروت افسونگرتر است! بدانيد كه دنيا رفتنى است و آخرت آمدنى، و براى هر يك از اين دو، فرزندانى است. پس شما از فرزندان آخرت باشيد نه از فرزندان دنيا؛ زيرا امروز، روز عمل است و حسابرسى نيست، و فردا روز حسابرسى است و عمل در كار نيست.(۱)
۲. عيسى بن مريم عليه السلام، با لباس پشمينى، ريسيده و بافته و دوخته شده به دست مريم، بالا برده شد. وقتى به آسمان رسيد، ندا داده شد: «اى عيسى! زيور دنيايى را بينداز».(۲)و(۳)
۳. عيسى بن مريم عليه السلام: دنيا را بى مقدار شماريد تا برايتان بى مقدار شود. آن را خوار داريد تا آخرت نزدتان ارجمند شود. دنيا را ارجمند مداريد كه آخرت برايتان بى ارج مى شود. دنيا شايسته گراميداشت نيست؛ او در هر روز، به گناهى و زيانى فرا مى خواند.(۴)
۴. عيسى بن مريم عليه السلام: اى كه دنيا را مى جويى تا كار نيك كنى! ترك دنيا، خود، نيكترين كار است.(۵)
۵. عيسى بن مريم عليه السلام- به حواريان: همان طور كه شاهان، حكمت را براى شما وانهادند، شما دنيا را براى آنان وانهيد.(۶)
۶. عيسى بن مريم عليه السلام- به حواريان-: شكيباترين شما بر بلا، زاهدترين شما به دنياست.(۷)
۷. حواريان به عيسى عليه السلام گفتند: چه بخوريم؟
فرمود: «نان جوين و علف بيابان بخوريد».
گفتند: چه بياشاميم؟
فرمود: «آب خالى بنوشيد».
گفتند: چه چيز را بالين خود سازيم؟
فرمود: «زمين را بالين خود سازيد».(۸)
گفتند: تو ما را در زندگى به هر چه سخت است، فرمان مى دهى؟!
فرمود: «راه نجات شما در اين است. شما به ملكوت آسمانها وارد نمى شويد مگر آن كه هر يك از شما اين كارها را با ميل و رغبت انجام دهد».
گفتند: چگونه اين كارها را انجام دهيم؟
فرمود: «آيا نمى بينيد كه انسان هرگاه گرسنه شود، دوست داشتنى ترين چيز نزد او يك تكّه نان است، اگر چه جوين باشد؟ و هرگاه تشنه شود، دوست داشتنى ترين چيز برايش آب است، اگر چه آب خالى باشد؟ و هرگاه مدّتى طولانى در شب نخوابد، دوست داشتنى ترين چيز برايش آن است كه لختى سر بر زمين گذارد و بخوابد؟!».(۹)
۸. حواريان به عيسى بن مريم عليه السلام گفتند: خوراك تو چيست؟
فرمود: «نان جو».
گفتند: پوشاك تو چيست؟
فرمود: «پشمينه».
گفتند: زيرانداز تو چيست؟ فرمود: «زمين».
گفتند: اينها همه سختند!
فرمود: «هرگز به ملكوت آسمانها و زمين نمى رسيد مگر آن كه اين كارها را با لذّت (/ ميل) انجام دهيد».(۱۰)
۹. حواريان به عيسى عليه السلام گفتند: چرا تو روى آب راه مى روى، ليكن ما توان آن را نداريم؟
به آنان فرمود: «دينار و درهم در نظر شما چگونه اند؟ گفتند: نيكويند.
فرمود: «امّا نزد من با كلوخ يكسان اند».(۱۱)و(۱۲)
۱۰. عيسى بن مريم عليه السلام مى فرمود: «هيچ كس به حقيقت ايمان دست نمى يابد، مگر اين كه باكش نباشد كه چه كسى دنيا را خورد».(۱۳)
۱۱. عيسى بن مريم عليه السلام اى جمع ياران! مسجدها را سكونت گاه بگزينيد، و خانه هايتان را چون مهمانخانه. شما را در اين جهان، خانه ى نيست؛ شما رهگذرانى بيش نيستيد.(۱۴)
۱۲. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: غذاى غالب عيسى عليه السلام باقلا بود، و هیچ گاه غذاى پخته نخورد.(۱۵)
پاورقی:
(۱). الدرّ المنثور: ج ۱ ص ۲۴۴ نقلًا عن الخطيب، الفردوس: ج ۳ ص ۱۹۶ ح ۴۵۴۸ وليس فيه ذيله من« وأنّ لكلّ واحد» وكلاهما عن ابن عمر عن رسول اللَّه صلى الله عليه و آله.
(۲). المِدرَعَة: ثَوبٌ كَالدُّرّاعَةِ، ولا يكون إلّامن صوفٍ خاصّة. وقيل: الدُّرّاعَة: جُبَّة مشقوقَة المُقَدَّم( تاجالعروس: ج ۱۱ ص ۱۰۸« درع»).
(۳). تفسير العيّاشي: ج ۱ ص ۱۷۵ ح ۵۳، بحار الأنوار: ج ۱۴ ص ۳۳۸ ح ۹ وج ۶۷ ص ۳۱۵ ح ۲۱.
(۴). أعلام الدين: ص ۲۷۹؛ كشف الخفاء: ج ۱ ص ۴۰۸ ذيل ح ۱۳۱۰، الدرّ المنثور: ج ۲ ص ۲۰۵ نقلًا عن ابن أحمد وكلاهما عن عمران بن سليمان نحوه.
(۵). تنبيه الخواطر: ج ۱ ص ۱۳۴؛ إحياء العلوم: ج ۳ ص ۳۰۴.
(۶). الزهد لابن حنبل: ص ۱۱۷ عن خالد بن حوشب، الزهد لابن المبارك: ج ۱ ص ۹۶ ح ۲۸۴، حلية الأولياء: ج ۵ ص ۷۴ الرقم ۲۹۹، فتح الباري: ج ۱۳ ص ۴۹ ذيل ح ۷۰۹۸ كلّها عن خلف بن حوشب، جامع بيان العلم وفضله: ج ۱ ص ۱۰۶ عن لقمان أو عيسى عليهما السلام، الدرّ المنثور: ج ۲ ص ۲۰۱.
(۷). تحف العقول: ص ۳۹۳ عن الإمام الكاظم عليه السلام وص ۵۰۹، بحار الأنوار: ج ۱ ص ۱۴۶ ح ۳۰؛ البداية والنهاية: ج ۹ ص ۳۰۰، الدرّ المنثور: ج ۲ ص ۲۰۵ نقلًا عن أحمد وكلاهما عن وهب بن منبه نحوه.
(۸). الماء القَراحُ: الماء الذي لم يخالطه شيء يُطيَّب به كالعسل والتمر والزبيب( النهاية: ج ۴ ص ۳۶« قرح»).
(۹). الدرّ المنثور: ج ۲ ص ۲۱۱ نقلًا عن أحمد.
(۱۰). المصنّف لابن أبي شيبة: ج ۷ ص ۴۶۲ ح ۱۱ وج ۸ ص ۱۱۱ ح ۴.
(۱۱). المَدَر: الطينُ المتماسك( النهاية: ج ۴ ص ۳۰۹« مدر»).
(۱۲). تنبيه الخواطر: ج ۱ ص ۱۵۶؛ إحياء العلوم: ج ۳ ص ۳۴۴.
(۱۳). تاريخ دمشق: ج ۴۷ ص ۴۱۳، البداية والنهاية: ج ۲ ص ۸۸.
(۱۴). المصنّف لابن أبي شيبة: ج ۸ ص ۱۱۳ ح ۱۷ عن ميمون بن سياه وج ۷ ص ۴۶۲ ح ۱۰، الزهد لابن المبارك: ج ۱ ص ۱۹۸ ح ۵۶۳، تاريخ دمشق: ج ۴۷ ص ۴۲۳ و ۴۲۴ كلّها عن أبي هريرة نحوه، الدرّ المنثور: ج ۲ ص ۲۰۳.
(۱۵). مكارم الأخلاق: ج ۱ ص ۳۹۷ ح ۱۳۴۵ عن أنس، بحار الأنوار: ج ۶۶ ص ۲۶۶ ح ۵؛ تاريخ دمشق: ج ۴۷ ص ۴۲۵ وفيه« القاقلى» بدل« الباقلى»، الفردوس: ج ۳ ص ۲۷۲ ح ۴۸۱۴ كلاهما عن أنس، كنز العمّال: ج ۱۱ ص ۵۰۴ ح ۳۲۳۵۷.
نظرات (0)