معني انجيل: انجيل مشتق از لفظ يوناني است كه به معني خبر خوش مي باشدالبته اين خبر خوش از يكي متجاوز نبود، عيسي مسيح خود يك بوده ولازم بود كه انجيلش نيز يك باشد
انجيل لفظ يوناني و به معني مژده و بشارت مي باشد و قصد از بشارت ، بشارت به فدا شدن مسیح بر روی صلیب است تا کفاره گناهان ما شود به همین خاطركتبي كه حاوي این مطالب است به نام انجیل مشهور شده است.
مسيحيان با اين تفسيري كه براي انجيل مي كنند مي خواهند بگويند كه حضرت مسيح كتابي بنام انجيل نداشته بلكه بشارتي كه خود به ملكوت خدا داده و بشاراتي كه شاگردان و رسولان او به معجزات و موت و قيام او داده اند به انجيل تعبير شده است.
چنانكه دكتر ميلر در صفحه ۶۶ كتاب تاريخ كليساي قديم ايران و روم مي نويسد:
"خداوند ما عيسي مسيح كلمه پاك خدا و درون تمامي خزائن حكمت و علم مخفي بود و لازم نبود تا كتابي نوشته به يادگار گذارد اولين كسانيكه به مسيح ايمان آوردند كلمات پر از فيض وي را شنيده و اعمال محبت آميز وي را ملاحظه نموده واو را سر مشق خود قرار داده و از او متابعت كردند"
ولي مادر بحث مجزّائي كه درباره انجيل مسيح متذكر مي شويم اثبات مي كنيم كه مسيح داراي كتابي به نام انجيل بوده ولي از بين رفته و بعداً اين كتابها نوشته شده و بنام انجيل خوانده شده است.
نوشتن انجيل : مسيحيان تا مدتی بغيراز كتب پيغمبران گذشته نوشته اي ديگر نداشتند و در هر چيزي كه نمی فهمیدند فوري از رسولان مي پرسيدند... ولي چون رسولان به شهرهاي ديگر رفتند مسائلي پيش آمد كه مسيحيان جديد الايمان در حّل آنها ناتوان شدند پيغمبران كذبه گاهي ظاهر شده و بر ضد انجيل حقيقي تعليم مي دادند..... لذا رسولان گاهي شخصاً به كليساها رسيدگي كرده و گاهي به وسيله فرستادن نامه هایی تعاليم صحيح را به مسيحيان مي سپردند، كليساها اين نامه ها را چون تعاليم شفاهي رسولان مقدس دانسته و از طرف خدا شمرده و چون كلام خدا مي پذيرفتند و براي آنها رساله هاي مزبور و كتب عهد عتيق همه از الهام الهي بود....رسولان نيز نوشته خود را از الهام الهي مي دانستند.(تاريخ كليساي قديم ايران و روم صفحه۶۷)
چون تعاليم رساله هاي رسولان و حكايات شفاهي آنها راجع به مسيح به تنهائي براي احتياجات روحاني كليساهاي جديد التاسيس كافي نبود و اغلب مسيحيان عيسي مسيح را در جسم رؤيت ننموده بودند لازم شد كه راجع به زندگاني و معجزات و تعاليم وي تعليمات بيشتري بيابند بدين جهت اشخاص كه معرفت كامل راجع به اين قسمت داشتند تكليف خود احساس نموده و كتابي چند راجع به زندگاني خداوند ما در اين دنيا به رشته تحرير در آوردند.
از اين كتب فقط چهار عدد كه ما آنها را انجيل متي ، مرقس ، لوقا و يوحنا مي خوانيم توسط كليساها محفوظ مانده و به ما رسيده است.(تاريخ كليساي قديم ايران و روم صفحه ۶۹)
دكتر ميلر در مقدمه تفسير انجيل لوقا مي نويسد: واضح است كه چون عيسي بيش از يكي نيست بشارات راجع به او نيز فقط يكي است و از اين رو غير ممكن است كه بيش از يك انجيل وجود داشته باشد اما البته امكان دارد كه اشخاص مختلف اين انجيل يا بشارت را به طرق مختلف بدهند و از اين رو ممكن است كتب بي شماري موسوم به انجيل باشد و هر يك همان بشارات را بطريق مختلف دهند بدين طريق انجيل بر طبق بيان متي ، مرقس ، لوقا و يوحنا، بشارتِ يكي است اما هر يك از اين چهارتن آن را بر طبق سليقه خود بيان مي كنند.
ما بنا به گفته دکتر میلر پذيرفتيم كه بشارت يكي است ولي نويسندگان ، بشارات را به طرق مختلف نوشته اند، ولي اگر ايشان به همين مقدار كفايت نموده و نويسندگان اناجيل را راويان دست اول يا دوم بشارت مي دانستند چندان بحثي نبود، زيرا راويان ممكن است به طور مختلف نقل كرده يا اشتباه در نقل نمايند يا افترا ببندند، ولي ايشان و همه نويسندگانِ مسيحي ، اين اناجيل و ساير رسائل عهد جديد را كتب الهامي مي دانند ومي گويند با الهام و هدايت روح القدس نوشته اند، چنانچه در موارد بسياري از تاريخ ، كليسا به آن تصريح نموده است حتي در صفحه ۶۸ كتاب مزبور مي گويد: اگر نوشته های پولس و يوحنا و ساير رسولان را به دقت مطالعه كنيم و با كتب پيغمبران سلف مطابقه نمائيم ناگزيريم كه آنان را نيز چون تورات موسي و مزامير داود و غيره از الهام خدا بدانيم.
و البته پيداست كتبي كه با الهام خدا و هدايت روح القدس باشد بايد از اشتباه و تناقضات و امور ضّد عقلي خالي باشد زيرا منبع الهام ، آفريدگار دانا و تواناي جهان است كه اشتباه ، خطا ، سهو و فراموشي نباید در آن راه داشته باشد. در صورتيكه ما در كتب عهد جديد به ويژه اناجيل اربعه تناقضات و اشتباهات و خلاف هائي مي بينيم
نظرات (0)