ولادت زهرا علیها السلام
بعد از چهل شبانه روز عبادت و کناره گیری رسول خدا صلی الله علیه و آله از خدیجه کبری، فرشته خدا غذایی از بهشت برای آن حضرت آورد، بعد از افطار با آن غذای بهشتی ، جبرئیل عرض کرد: ای رسول خدا! امشب از نماز مستحبی درگذر و به سوی خانه خدیجه برو! زیرا خداوند می خواهد از تو فرزند پاکیزه ای بیافریند. بدنبال این فرمان، نور فاطمه علیها السلام از صلب پدر به رحم مادر انتقال یافت.
بعد از مدتی جبرئیل به پیامبر صلی الله علیه و آله این گونه بشارت داد: «ای رسول خدا! بچه ای که در رحم خدیجه می باشد، دختر ارجمندی است که نسل تو از وی بوجود خواهد آمد، او مادر امامان و پیشوایان دین است که بعد از انقطاع وحی جانشین تو خواهند شد .
بعد از اتمام دوران بارداری خدیجه، فرشتگان خدا و حوریان بهشتی و زنان آسمانی به یاری خدیجه شتافتند و بدین گونه، فاطمه پا به عرصه گیتی نهاد.
رفتارهای اجتماعی سیاسی حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
از جنبه های مختلف می توان به زندگی حضرت زهرا(سلام الله علیها) پرداخت اما شاید یکی از نکات برجسته رویکرد ایشان نسبت به مسائل اجتماعی و اتفاقات زمان خود است
به عنوان نمونه می توان به ماجرای غصب فدک اشاره کرد.
پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) که خلافت را غصب کردند و فدک را از او گرفتند، او همراه زنان بنی هاشم به مسجد رفت و در جمع مسلمانان حاضر شد و ضمن خطبه ای از بدعت ها، ستم ها، حق کشیها و فراموش کردن وصیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و جان گرفتن دوباره سنتهای جاهلی انتقاد کرد و ریشه های سهل انگاری در دفاع از حق، و فراموش کردن توصیه های قرآن و پیامبر را در عادت کردن به زندگی مرفه و دنیادوستی و لذت طلبی دانست و افرادی را که به سرعت، دستاوردهای وحی و دین و خدمات و زحمات پیامبر را از یاد بردند، نکوهش کرد.
فاطمه زهرا(سلام الله علیها) تلاش برای اثبات حق و ولایت علی(علیه السلام) و مبارزه با انحراف را تکلیف خود میدانست. پس از شهادت پیامبر ، گاهی شبها به همراه علی(علیه السلام) به در خانه مهاجران و انصار میرفت و در حمایت از ولایت، وصیت های پدرش را به یاد مردم می آورد و آنان را به دفاع از حق همسرش در مسئله خلافت و نیز حمایت از حق خودش فرا میخواند.
امر به معروف و نهی از منکر
قرآن کریم عمل به دو اصل حیاتی امر به معروف و نهی از منکر را از ویژگیهای اهل ایمان میداند و در این باره می فرماید: وَ المُؤمِنُونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم أوْلِیاءُ بَعْضٍ یأمُروُنَ بِالْمَرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ(مردان و زنان باایمان دوستان یکدیگرند. آنان همدیگر را امر به معروف و نهی از منکر می کنند)
خداوند در این آیه به صراحت میفرماید زنان نیز همانند مردان باید به ترویج ارزشهای الهی بپردازند و در عرصه امر به معروف و نهی از منکر پیشقدم باشند؛ چرا که این دو فریضه از تمام برنامه های اسلام حتی جهاد در راه خدا بالاتر و مهمتر است.
علی(علیه السلام) میفرماید: تمام کارهای نیک و حتی جهاد در راه خداوند، در برابر امر به معروف و نهی از منکر همانند قطرهای در دریاست.
امام باقر(علیه السلام) میفرماید: امر به معروف و نهی از منکر دو فرضیه مهم و بزرگ الهی هستند که به وسیله آن دو، سایر واجبات الهی اقامه میشوند، راهها امن میگردد، کسب و کار مردم حلال، حقوق افراد تأمین، سرزمینها آباد و از دشمنان انتقام گرفته میشود و استواری تمام کارها، به عملی شدن این دو اصل بستگی دارد.»
از این رو بود که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به مردم حاضر در مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «وای بر دوستان دنیا! چرا نگذاشتند حق در مرکز خود بماند و خلافت بر پایه های نبوت بچرخد؛ چرا که آنان خلافت را از خانه ای که جبرئیل نازل میشد، به جای دیگر بردند و حق را از علی(علیه السلام) که به مسائل دین و سیاست آگاه بود، گرفتند.»
روزی آن حضرت به نزد ابوبکر رفت و او را ازغصب فدک برحذر داشت. او در پاسخ خلیفه که او را شایسته ارث نمیدانست، فرمود: ای ابوبکر! هر گاه تو بمیری چه کسی از تو ارث میبرد؟
او گفت: زن و فرزندانم.
حضرت زهرا فرمود: پس چه شده که من نمیتوانم از پدرم ارث ببرم؟!
حضرت فاطمه در مورد مسائلی که ممکن بود در جامعه آن را منکر کوچکی محسوب کنند، حساسیت نشان میداد. روزی آن حضرت به اسماء بنت عمیس فرمود: من بسیار زشت میدانم که جنازه زنان را بر روی تابوت گذارند و بر روی آن پارچه ای افکنند که حجم بدن او را برای مردان نامحرم نمایان می سازد.
اسماء بنت عمیس عرضه داشت: «ای دختر رسول خدا! در سرزمین، حبشه برای حمل جنازه ها تابوتی درست می کنند که بدن میت را کاملاً می پوشاند. آنگاه اسماء شبیه آن تابوت را برای حضرت فاطمه ساخت و آن را به او نشان داد. حضرت زهرا(سلام الله علیها) با خشنودی و خوشحالی فرمود: چه زیباست که کاملاً بدن زن در آن از دید مردان پوشیده میماند. ای اسماء! برای من تابوتی با همین طرح درست کن و بعد از وفات مرا با آن بپوشان. خداوند تو را از آتش دوزخ نگهدارد!»
دوری از نامحرمان
حضرت در پاسخ سؤال پیامبر(صلی الله علیه و آله) که از یاران خویش پرسیده بودند: «زن چه وقت به پروردگار، خویش نزدیکتر و مقربتر است؟ فاطمه(سلام الله علیها) گفتند: «زن آنگاه به خدای خویش نزدیکتر و مقربتر است که در داخل منزل خویش اقامت گزیند و بی جهت از منزل خارج نشود.
بخشش به نیازمندان
جابر ابن عبداللّه انصاری میگوید: یک روز رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نماز عصر را با ما خواند و چون از نماز فارغ شد پیرمردی که لباسی بسیار کهنه و مندرس بر تن داشت به سوی پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمد در حالی که از پیری و ناتوانی نمیتوانست خود را نگه دارد، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) متوجه او شدند و احوالش را پرسیدند عرض کرد: «ای پیامبر خدا! گرسنه ام به من غذا بده، بدنم برهنه است مرا لباس بپوشان، فقیر و مستمندم، به من احسان و انعام کن.»
فرمود: «چیزی ندارم به تو بدهم ولی با بلال به خانه فاطمه برو تا او نیازت را برآورده کند
پیرمرد اعرابی همراه «بلال رفت و بر در خانه فاطمه(سلام الله علیها) ایستاد و گفت: سلام بر شما ای خاندان نبوت که اهل ایمان، و محل رفت و آمد فرشتگان هستید.
فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: «سلام بر تو، تو کیستی؟»
عرض کرد: «پیرمردی هستم که از سختی و مشقت، مهاجرت کردم و به سوی پدرتان رو آوردم، اینک من برهنه و سخت گرسنه . با من احسان کن، خداوند تو را رحمت کند.»
در این هنگام فاطمه(سلام الله علیها) و علی(علیه السلام) و رسول خدا(صلی الله علیه و آله) سه روز بود غذایی نخورده بودند، و پیامبر وضع آنان را میدانست. فاطمه(سلام الله علیها) دست برد و پوست دباغی شده گوسفندی را که حسن و حسین(علیه السلام) روی آن می خوابیدند گرفت و فرمود: «این را بگیر، امید است خداوند به رحمت خویش بهتر از آن را به تو عطا فرماید.»
اعرابی عرض کرد: «ای دختر محمد! نزد تو از گرسنگی شکوه کردم و تو پوست گوسفند به من میدهی من با این گرسنگی، آن را چه کنم؟!»
فاطمه(سلام الله علیها) چون این سخن را شنید گردنبندی را که در گردن داشت و دختر حمزة بن عبدالمطلب به او هدیه کرده بود، بیرون آورد و به اعرابی داد و فرمود: «این را بگیر و بفروش، امید است خداوند به جای آن چیزی بهتر برای تو بدهد.»
اعرابی گردن بند را گرفت و به مسجد برگشت. در حالی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در میان یاران خود نشسته بود، عرض کرد: «یا رسول اللّه! دخترت این گردنبند را به من عطا کرد
پیامبر(صلی الله علیه و آله) گریست و فرمود: چگونه ممکن است خدا برایت نسازد در حالی که آن را دخترم فاطمه به تو عطا کرده است
«عمار یاسر» برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا! آیا به من اجازه میفرمایی این گردنبند را خریداری کنم؟
فرمود: بله
عمار گفت: «ای اعرابی گردنبند را چند میفروشی؟»
گفت: «در برابر آنقدر نان و گوشت که سیر شوم و ردائی که خود را با آن بپوشانم و در آن برای پروردگارم نماز بگزارم، و دیناری که مرا به خانوادهام برساند.»
عمار گفت: «به تو در برابر گردنبند بیست دینار و دویست درهم و یک پارچه و شترم را میدهم که تو را به خانواده ات برساند و از نان و گوشت هم سیرت می کنم.»
اعرابی گفت: «ای مرد! بسیار سخاوتمندی!» و همراه عمار رفت و عمار آنچه را تعهد کرده بود به او داد، و اعرابی نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) بازگشت ؛ رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به او فرمود: «آیا سیر و پوشانده شدی؟»
عرض کرد: «آری و بی نیاز شدم، پدر و مادرم فدای شما.»
فرمود: «اینک فاطمه را به جهت احسانش دعا کن.»
اعرابی گفت: « خدایا! تو همواره خدای ما بوده ای و جز تو خدایی را پرستش نمی کنیم، و تو از همه جهت رازق مایی، بار خدایا! به فاطمه آنچه چشمی ندیده و گوشی نشینده عطا کن.»
پیامبر(صلی الله علیه و آله) بر دعای او آمین گفت، سپس فرمود: « خداوند مضمون این دعا را در دنیا به فاطمه عطا کرده است، چرا که من پدر او هستم و هیچ کس از جهانیان همانند من نیست، و علی(علیه السلام) شوهر اوست و اگر علی نمی بود هرگز برای فاطمه تا ابد همسری نبود، و خدا به فاطمه «حسن» و «حسین» را عطا کرده است و برای جهانیان همانند آن دو نیست که دو سرور نوادگان انبیاء و دو سید جوانان بهشتند.»
سپس پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) رو کرد به مقداد و عمار و سلمان و فرمود: «آیا برایتان (در مدح و فضائل فاطمه) بیفزایم؟»
عرض کردند: «آری یا رسولاللّه!»
فرمود: جبرئیل به من خبر داد که فاطمه(سلام الله علیها) چون از دنیا برود و دفن شود، دو فرشته سؤال کننده در قبرش از او میپرسند: پروردگارت کیست؟
میگوید: «اللّه پروردگار من است.»
میپرسند: «پیامبر تو کیست؟»
میگوید: «پدرم.»
میپرسند: «ولی و امام تو کیست؟»
میگوید: همین که در کنار قبر من ایستاده است؛ علی بن ابیطالب(علیه السلام)
سپس فرمود: خداوند گروهی از فرشتگان را مأمور کرده است که فاطمه(سلام الله علیها) را از همه جهت نگهداری کنند، و آنان در زندگی با اویند و در قبر و پس از مرگ نیز همراه اویند و بسیار بر او و پدر و شوهر و فرزندان او درود میفرستند؛ پس آنکه مرا پس از وفاتم زیارت کند چنان است که مرا در زندگی دیدار کرده باشد، و هر کس فاطمه(سلام الله علیها) را زیارت کند مثل آن است که مرا زیارت کرده باشد، و هر کس علی ابن ابیطالب(علیه السلام) را زیارت کند مثل آن است که فاطمه(سلام الله علیها) را زیارت کرده باشد، و هر کس «حسن و حسین(علیه السلام) را زیارت نماید مثل آن است که علی(علیه السلام) را زیارت کرده و هرکس ذریه و فرزندان حسن و حسین(علیه السلام) را زیارت کند مثل آن است که آن دو را زیارت کرده باشد.»
آنگاه عمار گردنبند را گرفت و به غلام خود داد و گفت: «این را به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بده و خودت هم به ایشان تعلق داری.»
غلام گردنبند را گرفت و خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسید و گفته عمار را به عرض رسانید، پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «نزد فاطمه برو و گردنبند را به او بده، و تو نیز از آن او هستی.»
غلام گردنبند را به خدمت فاطمه برد ، فاطمه(سلام الله علیها) گردنبند را گرفت و غلام را آزاد کرد، غلام خندید، فاطمه(سلام الله علیها) پرسید: «از چه میخندی؟!»
عرض کرد: «برکت فراوان این گردنبند مرا به خنده انداخته است ؛ که گرسنه ای را سیر کرد و برهنه ای را لباس پوشاند و فقیری را بی نیاز ساخت و بنده ای را آزاد کرد، و خود گردنبند هم به صاحبش برگشت!»
در روایتی دیگی این طور آمده که پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای فاطمه و شب عروسی او پیراهنی تهیه فرمودند زیرا پیراهنی که بر تن داشت وصله دار بود، در این هنگام مستمندی به خانه آنان مراجعه کرد و لباسی را طلب کرد ، فاطمه(سلام الله علیها) خواست پیراهن وصله دار را به فقیر بدهد، اما به یاد آورد که خدای متعال میفرماید: لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ( به نیکی نمیرسید تا آنگاه که از آنچه دوست دارید انفاق کنید). به همین جهت پیراهن نو را به فقیر داد و پراهن وصله دار را خود به تن کرد ...
ساده پوشی
سلمان فارسی گوید: روزی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را دیدم که چادری وصله دار و ساده بر سر داشت. در شگفت ماندم و گفتم عجبا. دختران پادشاهان ایران و روم بر کرسی های طلایی می نشینند و پارچه های زربافت به تن می کنند ولی دختر رسول خدا نه چادرهای گرانقیمت بر سر می کند و نه لباسهای زیبا.
فاطمه(سلام الله علیها) پاسخ داد: ای سلمان خداوند متعال لباسهای زینتی و تختهای طلایی را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است.
فاطمه نماد همه خوبیها
پیامبر گرامی اسلام درباره او فرمود:
اگر خوبیها و زیبائیها به صورت انسانی درآید، او فاطمه خواهد بود، بلکه او برتر از آن است; براستی که دخترم فاطمه برترین انسان روی زمین از نظر ذات، و شرافت وبزرگواری است .»
فضل و برتری آنحضرت تا جایی است که حضرت مهدی درباره ایشان می فرمایند: دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله زیباترین الگو برای من است
حضرت زهرا سلام الله علیها همان شب قدر است!
امام صادق علیه السلام فرمود: اینکه خداوند می فرماید: ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم، مراد ازشب، فاطمه و مراد از قدر، خداوند است . در نتیجه هر کسی فاطمه را آنچنان که باید بشناسد، شب قدر را درک نموده است، و . . و اینکه فاطمه، فاطمه نامیده شده است برای این است که مردم از شناخت ذات او عاجزند
چگونه می توان او را شناخت، در حالی که خدای متعال به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: « ای پیامبر! اگر تو نبودی هستی را نمی آفریدم، و اگر علی علیه السلام نبود تو را خلق نمی کردم، و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را به وجود نمی آوردم .»
ذکر و تسبیح فاطمه علیها السلام
از علی علیه السلام نقل شده است که: یکی از پادشاهان عجم ، برده ای به پیامبر هدیه نمود، من به فاطمه گفتم نزد رسول خدا برو و خدمتگزاری برای خود درخواست کن، زهرا نزد رسول خدا رفته و این موضوع را با ایشان در میان گذارد، پیامبر علیه السلام فرمودند: فاطمه جان! چیزی به تو دهم که برایت از خادم و آنچه در دنیاست بهتر باشد; بعد از نماز، ۳۴ بار الله اکبر، و ۳۳ مرتبه الحمد لله و ۳۳ بار سبحان الله بگو .آنگاه این اذکار سه گانه را با «لا اله الا الله » پایان بخش، و این برای تو از آنچه خواسته ای و ازدنیا و آنچه در دنیاست بهتر خواهد بود . از ان پس فاطمه زهرا علیها السلام مقید بود که این تسبیحات را بعد از هر نماز بگوید و به همین علت تسبیحات فاطمه زهرا علیها السلام نامیده شده است .
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس تسبیح فاطمه را قبل از آنکه از حالت نماز فارغ شود بگوید خداوند او را می آمرزد .»
و نیزبارها می فرمودند: تسبیح فاطمه زهرا علیها السلام درهر روز بعد از هر نماز نزد من محبوب تر از هزار رکعت نماز در هر روز است .»
علم فاطمه علیها السلام
علم انسانهای معمولی اکتسابی است ولی علم انبیاء و اولیاء الهی لدنی و الهی است. سلمان گوید: عمار به من گفت: از امر تعجب آوری برای تو خبر دهم! گفتم بگو، عمار گفت: (روزی) همراه با علی علیه السلام بر فاطمه زهرا علیها السلام وارد شدیم . هنگامی که نگاه زهرا علیها السلام به علی علیه السلام افتاد، فرمود، نزدیک بیا تا حدیث گذشته، حال و آینده را تا روز قیامت، برایت بگویم . با شنیدن این حرف ، امیرالمؤمنین علیه السلام نزد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مشرف شد، حضرت رسول با دیدن امیرالمومنین فرمود: ای اباالحسن نزدیک بیا . علی علیه السلام نزدیک پیامبر صلی الله علیه و آله نشست، بعد از اینکه آرام گرفت، پیامبر اسلام اتفاقی که بین او و دخترش فاطمه افتاده بود را برای امیرالمومنین بازگو فرمود. بعد از شنیدن سخنان پیامبر ،علی علیه السلام عرض کرد آیا نور فاطمه هم از نور ما است؟ حضرت فرمود: آری؟ آنگاه علی علیه السلام سجده شکر انجام داد .
حضرت زهرا سلام الله علیها هم نشین ملائکه
حضرت صادق علیه السلام فرمودند: فرشتگانی بودند که با حضرت زهرا سلام الله علیها همصحبت و هم نشین بودند شبی آنحضرت به ایشان گفت: آیا آن زن که بر جمیع زنان عالم برتری دارد، مریم دختر عمران نیست؟
جواب دادند: نه ، زیرا مریم فقط سیده زنان عالم در زمان خودش بود، ولی خدای متعال تو را سیده زنهای تمام عوالم و تمام زمانها از اولین و آخرین قرار داده است
و باز فرمود: «فاطمه بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ۷۵ روز بیشتر زنده نماند، و غم جانسوز داغ پدر قلب او را لبریز کرده بود، به این جهت جبرئیل پی در پی به حضورش می رسید، و او را در عزای پدر تسلیت می گفت جبرئیل گاه از مقام و منزلت پدر بزرگوارش وگاه از حوادثی که بعد از رحلت او بر ذریه اش وارد می گردد، خبر می داد . امیرالمؤمنین علیه السلام نیز آنچه جبرئیل گزارش می داد، می نوشت . مجموعه این سخنان به مصحف فاطمه معروف شده است .
همسری نمونه
حضرت علی علیه السلام می فرماید: فاطمه به گونه ای بود که هر گاه به او نگاه می کردم تمام غمها و غصه هایم بر طرف می شد.
فاطمه علیها السلام هرگز بدون اجازه علی علیه السلام از خانه خارج نشد و هیچ گاه او را غضبناک نکرد . او در ساعات وداع خویش به علی علیه السلام گفت: ای پسر عمو! هرگز مرا دروغگو و خائن نیافتی، از روزی که با من معاشرت کردی، با دستورات تو مخالفت نکردم . علی علیه السلام فرمود: ای دختر پیامبر! معاذ الله که تو در خانه من بدرفتاری نموده باشی، زیرا مراتب خداشناسی و نیکوکاری و پرهیز کاری و بزرگی و خداترسی تو به حدی است که جای ایراد و خرده گیری در مورد مخالفت با من نیست .»
عصمت فاطمه علیها السلام
در شان نزول آیه تطهیر، روایات متواتری در دست است و حکایت از آن دارد که آیه تطهیر در خانه ام سلمه نازل شده است . هنگام نزول آیه، رسول خدا صلی الله علیه و آله، فاطمه زهرا علیها السلام، علی علیه السلام و حسن و حسین علیهما السلام حضور داشتند. پیامبر صلی الله علیه و آله عبای خویش را بر آنان افکند و بدین ترتیب آنان از باقی اهل خانه و دیگران جدا و مشخص شدند . آنگاه حضرت رسول صلی الله علیه و آله، دستها را به سوی آسمان بلند نمود و فرمود: خدایا اینان اهل بیت من هستند، پس بر اهل بیت من و آل او درود فرست . خداوند عزوجل این آیه را در شان آنان نازل فرمود
ُ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً
(همانا خداوند اراده فرمود که زشتیها و پلیدیها را از شما اهل بیت دور سازد و شما را پاک و مطهر گرداند)
مودت فاطمه علیها السلام
قرآن مجید محبت و مودت اهل بیت علیهم السلام را مزد رسالت دانسته و در سوره شوری آیه ۲۳، چنین می فرماید:
ِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى
بگو من هیچ پاداشی از شما در برابر زحمات رسالتم به جز دوست داشتن اهل بیتم نمی خواهم .
هنگامی که آیه فوق نازل شد، جمعی از صحابه از رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال کردند: ای پیامبر خدا، آنان چه کسانند که خداوند محبتشان را بر ما واجب نموده است؟ حضرت در جواب فرمودند: علی و فاطمه و دوفرزندانشان .
ای سلمان! هر کس دخترم فاطمه علیها السلام را دوست بدارد، او در بهشت با من خواهد بود و چنانچه کسی او را به خشم آورد، جایگاهش آتش است .
نزول مائده برای فاطمه علیها السلام
حضرت فاطمه علیها السلام در پیشگاه خدا آن چنان عزیز بود که بارها موردعنایت خاص خداوند قرار گرفت . به یک نمونه از این عنایتها اشاره می کنیم:
پیامبر اسلام به شدت گرسنه بود و ضعف و ناتوانی شدیدی به او روی آورده بود، به خانه دخترش فاطمه علیها السلام رفت تا در آن جا مقداری غذا میل کند، ولی فاطمه علیها السلام و فرزندانش نیز گرسنه بودند; رسول خدا خانه دخترش را ترک کرد و هنوز چند قدمی از منزل دخترش نگذشته بود که یکی از همسایگان او مختصر طعامی برای فاطمه علیها السلام فرستاد . در این هنگام فاطمه علیها السلام با خود گفت; سوگند به خدا، خود و فرزندانم گرسنه می مانیم، ولی این مختصر غذا را برای پدرم نگاه می دارم. پس یکی از فرزندانش را به دنبال پدر فرستاد و او را به خانه اش دعوت کرد . فاطمه علیها السلام اهدایی همسایه را که دو تکه نان و مختصر گوشتی بود در یک ظرف سرپوشیده قرار داد و چون پدرش بازگشت آن را در مقابل رسول خدا قرار داد . در این هنگام فاطمه علیها السلام دید ظرف پر از غذا شده است و از این رو تعجب کرد و خیره خیره به آن نگاه می کرد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله خطاب به دخترش گفت: ای فاطمه! این طعام را چگونه و از کجا بدست آورده ای؟ فاطمه در جواب گفت:
این از برکات الهی است که خداوند به هر کسی که بخواهد بدون محدودیت عطا می کند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: سپاس خدایی که تو را همانند مریم ، سرور زنان بنی اسرائیل قرار داده ، زیرا او نیز هرگاه خداوند برایش چیزی می فرستاد و از او درباره آن سؤال می شد، می گفت: این طعام از جانب خداست و خداوند به هر کسی که بخواهد روزی بی حساب می دهد .
آنگاه رسول خدا علی علیه السلام را نیز به حضورش فراخواند و همگی از آن غذا خوردند و سیر شدند و زنان و اهل بیت نیز دعوت شدند و خوردند در حالی که آن مائده آسمانی به همان صورت باقی بود; حتی فاطمه برای همسایگان نیز از طعام آسمانی که از الطاف خفیه الهی سرچشمه گرفته بود فرستاد.
. . . و در آخر
با توجه به روایاتی که در مقام و منزلت حضرت زهرا سلام الله علیها وارد شده این سوال مطرح می شود که آیا می توانیم بگوییم مقام آن حضرت از همه پیامبران به جز پدر بزگوارشان بالاتر بوده است؟
در پاسخ این طورمی توان گفت که درباره مقام حضرت زهرا (سلام الله علیها) روایات زیادی آمده است که دلالت بر بزرگی مقام ایشان در نزد خداوند میکند. با تعابیری که درباره هیچ کدام از معصومین صحبت نشده است. از جمله بعضی از احادیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که در منابع شیعه و سنی موجود است
به عنوان نمونه به موارد زیر توجه کنید
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: همانا خداوند با غضب فاطمه (سلام الله علیها) غضب می کند و با رضایت او راضی می شود
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: نخستین کسی که وارد بهشت میشود دخترم فاطمه (سلام الله علیها) است
اما در مورد اینکه مقام حضرت زهرا (سلام الله علیها) از همه پیامبران بالاتر است نیز دو روایت در کتاب بحار الانوار آمده است که ما در اینجا آن دو روایت را نقل می کنیم:
علامه مجلسی از کتاب علل الشرایع حدیثی از جابر از امام صادق (علیه السلام) نقل میکند که از آن حضرت پرسیدم: چرا فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را زهراء نامیده اند؟
حضرت فرمود: زیرا خداوند او را از نور عظمت خود آفرید. پس وقتی که آن نور تابید، آسمان زمین روشن شد و چشمان ملائکه را خیره ساخت، آنان سجده کردند و پرسیدند این نور چیست؟
خداوند فرمود: نوری از نور من است که در آسمان زمین آن را از عظمت خود خلق نموده ام و آن را از صلب یکی از پیامبرانم خارج کرده ام و آن را بر تمام پیامبران برتری بخشیده ام و از این نور، امامانی خارج شده اند که برای برپایی فرمان من قیام می کنند و مردم را به حق من هدایت میکنند و من آنها را بعد از پایان یافتن وحی و نبوت جانشین خود در زمین کرده ام
این روایت با صراحت دلالت دارد بر اینکه حضرت زهرا (سلام الله علیها) بر تمام انبیاء برتری دارد چرا که خداوند نور پیامبران را از نور ایشان آفریده است
امام صادق علیه السلام فرمود: اگر حضرت علی علیه السلام نبود که با حضرت زهرا (سلام الله علیها) ازدواج نماید از زمان حضرت آدم تا روز قیامت هیچ گونه کفو و همتایی برای آن حضرت پیدا نمی شد.
این روایت نیز دلالت می کند که مقام و درجه هیچ کس به جز حضرت علی (علیه السلام) به مقام حضرت زهرا (سلام الله علیها) نمیرسد. البته وجود مقدس خاتم الانبیاء پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از این بیان خارج است که در جای خود ثابت است که آن حضرت اشرف مخلوقات الهی است.
نظرات (0)