حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، دارای جایگاه خاصّی است، و یکی از دلایل اساسی آن این است که حجاب یک امر فطری و ذاتی است.
در قرآن کریم در مورد داستان حضرت آدم و حوّا چنین آمده است:
فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْءتَهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الجَنَّةِ(اعراف۲۲)
(آن گاه که آدم و حوّا از درخت ممنوعه چشیدند، پوشش خود را از دست داده (عورتشان آشکار گردید). و به سرعت، با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند)
طبق آیات شریفه قرآن کریم، حضرت آدم و حوّا قبل از چشیدن درخت ممنوعه دارای لباس بوده اند؛ امّا با خوردن از آن درخت ممنوعه لباس خود را از دست دادند که بلافاصله خود را پوشاندند.
درداستان آدم و حوا در تورات اینطور آمده:
«و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوش نما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس، از میوه اش گرفته بخورْد و به شوهر خود نیز داد و او خورد*آن گاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریان اند؛ پس برگ های انجیر به هم دوخته، پوشش ها برای خویشتن ساختند..»( پیدایش فصل ۳ آیه ۶-۷)
بعد ادامه می دهد:
«و آدم، زن خود را حوّا نام نهاد؛ زیرا که او مادر جمیع زندگان است * و خداوندْ رخت ها برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید».(پیدایش فصل ۳ آیه ۲۰-۲۱)
بر طبق این متن، آدم و حوّا لباسی نداشتند و بعد از خوردن درخت ممنوعه چشمشان باز شد و فهمیدند که عریان اند که بلافاصله با برگ درختان خود را پوشاندند و بعداً خداوند لباسی از پوست به آنها داد.
به هر حال، مطابق هر دو نقل، پس از احساس برهنگی (خواه طبق نقل تورات قبل از آن دارای لباس نبوده و یا طبق قرآن کریم دارای لباس بوده اند) بلافاصله خود را با برگ های درختان بهشتی پوشاندند.
این احساس شرم از برهنگی، حتی بدون حضور شخص دیگری و سرعت پوشاندن خود به وسیله برگ ها از آن جهت که خدا در این زمینه دستوری به آنان نداده بود قابل تامل است و این نشان دهنده ذاتی بودن مسئله حجاب است و ثابت می کند که لباس و پوشش، به تدریج و بر اثر تمدن ها ایجاد نشده است و نخستین انسان ها نیز به طور فطری به آن پایبند بودند.
هرچند حجاب در طور تاریخ، فراز و نشیب های زیادی داشته ولی هیچ گاه به طور کامل از بین نرفته است.
لباس ملّی کشورهای جهان نیز از جمله شواهد دیگری است که نشان می دهد حجاب در میان اکثر ملت های جهان، معمول بوده و اختصاص به مذهب یا ملّیت خاصی نداشته است.
تمام ادیان آسمانی، از جمله اسلام نیز حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمرده اند
قرآن درباره حجاب می گوید: وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ . . .(نور۳۱) و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمایند، و (اطراف) روسرى هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند
البته واضح است که قوانین حجاب نیز مانند سایر قوانین محدودیت هایی را برای کسانی که می خواهند آن را رعایت کنند به همراه دارد ( که البته این خاصیت همه قوانین است) اما مانند بسیاری از قوانینِ دیگر ، از تبعات سوء آن ( مانند فسادهای جنسی و قتل) جلوگیری می کند.
به طور کلی قوانین دودسته اند قوانین پیشگیرانه (که مربوط به قبل از وقوع جرم است) و قوانین تادیبی و مجازاتی(که مربوط به بعد از وقوع جرم است) و واضح است که قوانین پیشگیرانه مقدم بر قوانین بازدارنده و تادیبی است و حجاب از آن جهت که جزو قوانین پیشگیرانه به شمار می رود بسیار ارزشمند است. چون بسیاری از جرائم جنسی ریشه در نگاه شهوت آلود به جنس مخالف دارد.
شاید برخی تصور کنند که مسئله حجاب و به طور کلی احکام اسلامی با مسئله آزادی و آیه لَا إِكْرَاهَ فىِ الدِّينِ سازگاری ندارد در حالی که اولا همانطور که قبلا هم گفتیم(۱) تعریف آزادی در اسلام اندکی با سایر تعاریفی که از این واژه می شود تفاوت دارد چرا که آزادی در اسلام به معنای آزاد بودن از هر قید و بندی به غیر از خداست نه بی قید و بند بودن مطلق ثانیا آیه فوق اشاره به اصل انتخاب دین دارد نه انتخاب احکام آن و حجاب از جمله احکام است.
نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم این است که حجاب که یک پوشش ظاهری است منافاتی با پاک بودن دل و ایمان قلبی ندارد چرا که انسان هم می تواند ایمان و باور قلبی داشته باشد و به اصطلاح دلش پاک باشد و هم پوشش ظاهری داشته باشد از طرفی حجاب ظاهری نشانه خوبی برای اثبات ایمان واقعی است چون اگر کسی حجاب نداشته باشد چگونه می تواند ثابت کند که یک مسلمان واقعی است و اگر از شخصی که می گوید قلب من پاک است بخواهند که قلب پاک خود را به آنها نشان دهد او چگونه این کار را انجام خواهد داد!؟
پاورقی
نظرات (0)