شریعت در مسیحیت
انسان موجود محدودی است که نه خود را به طور کامل می شناسد، نه دنیای پیرامون خود را و نه خدای خود را. اما خداوند بوسیله فطرت، خودش را به انسانها شناسانده است. همچنین به ما عقل داده تا خوبی ها و بدی های دیگری را نیز بشناسیم
خداوند در مرحله بعد شریعت را از طریق پیامبرانش می فرستد تا آنچه را که شناخت آن از طریق فطرت و عقل امکان پذیر نیست به انسان بشناسد.
شریعت در لغت یعنی راه و در اصطلاح به مجموع دستوراتی که از طرف خدا برای نزدیک شدن به خدا صادر شده، شریعت می گویند. فرستادن شریعت مخصوص خداوند است. چرا که فقط خدا می تواند تعیین کند راه رسیدن به او چیست. بشر نمی تواند خودش راهی را برای رسیدن به خدا تعیین کند؛ چرا که تعیین چنین مسیری به نوعی آگاهی نیاز دارد که انسان از آن بی بهره است. طبق آموزه های پیامبران ، انسان با گناه از خدا دور و با توبه به خدا نزدیک می شود. هر کس به هر اندازه که می تواند در این مسیر تلاش می کند و خود را به خدا نزدیک تر می نماید. حضرت عیسی علیه السلام نیز به عنوان یکی از پیامبران الهی ضمن تأیید شریعت پیامبران گذشته هدف خود را طی کردن همان مسیر پیامبران پیشین می داند.(۱)
اما مسیحیان با پشت کردن به تعالیم مسیح به آموزه هایی که توسط پولس وارد مسیحیت شده روی آورده و شریعت موسی را بی اعتبار دانسته و معتقدند راه نجات بعد از مسیح تنها در ایمان به او و عمل نکردن به شریعت موسی به عنوان راه رسیدن به خدا است. جالب این است که پولسی که مورد توجه مسیحیان قرار گرفته، نه عیسی را دیده و نه تعالیمش را حتی از حواریون آموخته است.
پولس بر این اعتقاد بود که مسیحیان با ایمان به عیسی مسیح، به خدا رسیده اند و دیگر انجام شریعت یا مخالفت با آن تا ثیری در ایمان آنان نخواهد داشت. با این حال، پس از نسخ شریعت حضرت موسی، آئین هایی را برای رفع این خلاء که بواسطه نسخ شریعت بوجود آمده بود، وضع کردند.
آنچه در این بین اهمیت داشت این بود که این آئین ها غالبا فردی بوده و مسیحیان در ایجاد یک جامعه سالم مسیحی بر اساس آئین هایی از این دست با مشکلات و کمبودهای زیادی مواجه بودند. به عنوان مثال در مسیحیت هیچ حکم جزایی یافت نمی شود و هیچ انسان صاحب حقی نمی داند باید برای حقی که از دست داده به چه کسی مراجعه کند و بر اساس چه قانونی عمل نماید. از همین رو مسیحیان، حکومت ها را مرجع قانونی برای مجازات خاطیان و افراد گناه کار می شناسند. درنتیجه وقتی یک فرد مسیحی گناه می کند، جزای آن بستگی دارد به اینکه در چه دورانی، در چه سرزمینی و تحت حکومت کدام فرمانروا این خطا را انجام داده است. نکته اینجاست که ممکن است عملی طبق کتاب مقدس و تعالیم پولس گناه باشد اما حکومت آن عمل را گناه ندانسته و برای آن مجازاتی در نظر نگرفته باشد. حال با توجه به اینکه در کتاب مقدس نیز هیچ گناهی مجازاتی وجود ندارد فرد گنهکار از توبیخ و تنبیه در امان خواهد بود و این به خودی خود می تواند باعث تشویق و ترویج گناه در جامعه گردد.
ولی آیا ما در چنین شرایطی می توانیم از یک جامعه مسیحی که الگوهای رفتاری و اجتماعی خود را از کتاب مقدس اخذ کرده است انتظار سعادت و پیشرفت داشته باشیم؟ هر چند در این میان حکومت ها این نقیصه را جبران کرده و با احکام و دستورات اجتماعی خود جای خالی مجازات نداشته ی گنهکاران در کتاب مقدس را پر کرده اند؛ اما واضح است که این قضیه هیچ ارتباطی با اصل مسیحیت و کتاب مقدس نداشته و صرفا یک سری دستورات حکومتی است که می توانست در هر جامعه ای پیاده سازی و اجرا شود.
پاورقی
۱- «گمان مبريد که آمدهام تا تورات و نوشتههاي پيامبران را نسخ کنم؛ نيامدهام تا آنها را نسخ کنم، بلکه آمدهام تا تحققشان بخشم. زيرا آمين، به شما ميگويم، تا آسمان و زمين از ميان نرود، نقطه يا همزهاي از تورات هرگز از ميان نخواهد رفت، تا اينکه همه به انجام رسد. پس هرکه يکي از کوچکترينِ اين احکام را بشکند و به ديگران نيز چنين بياموزد، در پادشاهيِ آسمان، کوچکترين بهشمار خواهد آمد. امّا هرکه اين احکام را اجرا کند و آنها را به ديگران بياموزد، او در پادشاهيِ آسمان بزرگ خوانده خواهد شد. زيرا به شما ميگويم، تا پارسايي شما برتر از پارسايي فَريسيان و علماي دين نباشد، هرگز به پادشاهي آسمان راه نخواهيد يافت.» (متی،۵: ۱۷-۲۰)
نظرات (0)