یکی از موضوعات مهمی که در ادیان مطرح است، این است که چه کسی رستگار می شود؟ چه کسی وارد بهشت می شوند و چه کسی وارد جهنم. با توجه به اینکه مسیحیان معتقدند همه انسانها سقوط کرده و مشمول غضب خدا هستند؛ مگر اینکه به عیسی مسیح ایمان بیاورند، پس فقط این مسیحیان هستند که وارث ملکوت خدا (بهشت) خواهند شد.
یهودیان نیز که خود را نژاد و قوم برتر می دانند فقط خود را شایسته ورود به بهشت می دانند. خداوند در مورد این ادعا می گوید: و گفتند: هرگز كسى وارد بهشت نمی شود مگر آنكه يهودى يا نصرانى باشد، اين گفته هاى دروغ و بی پايه آنان است؛ بگو: اگر راستگوييد دليل خود را بياوريد.
همچنین در پاسخ به کسانی که ادعا می کردند پسران خدا هستند، می گوید به آنها بگو: پس چرا خدا شما را به گناهانتان عذاب مي کند؟ بلکه شما هم بشري هستيد از مخلوقاتي که خدا آفريده است. هر که را بخواهد مي آمرزد، و هر که را بخواهد عذاب مي کند.
در مقابل در دیدگاه اسلام، همه انبیاء با یک هدف ، شعار و برنامه مشترک برای هدایت بشر آمدند و پیروان آنها تا زمانی که پیامبر بعدی مبعوث نشده موظف به عمل طبق دستورات آنها هستند. از همین رو مسیحیانی که تا قبل از بعثت نبی مکرم اسلام مسیحی بودند و به فرامین حضرت عیسی علیه السلام عمل می کردند شایسته رحمت خدا و بهشت هستند. خداوند در این رابطه می فرماید: هر كدامشان [از روى حقيقت] به خدا و روز قيامت ايمان آورند و كار شايسته انجام دهند، براى آنان نزد پروردگارشان پاداشى شايسته است. قرآن خطاب به برخی مسلمانان و اهل کتاب که گمان می کردند عذاب و پاداش خداوند مطابق با میل آنها است می فرماید: کیفر و پاداش را خدا تعیین می کند نه آنها. هر کس مرتکب گناهی شود مجازات آن را خواهد دید. هر مومنی، چه زن و چه مرد، که بخشی از کارهای شایسته را انجام داده، وارد بهشت می شود و خدا به کسی ستم نمی کند.
این اعتقاد برخلاف ادعای مسیحیان است که می گویند اگر قرار باشد کسی با انجام شریعت نجات پیدا کند باید بتواند به همه آن عمل کند.
نکته جالب اینجاست که یهودیان و مسیحیان آنقدر به اعتقاد خود پافشاری دارند که حضرت ابراهیم علیه السلام را نیز همچون خود یهودی یا نصرانی معرفی می کنند. مسیحیان از طرفی مدعی اند هیچ غیر مسیحی نجات نمی یابد و از طرفی نمی توانند به جهنمی بودن پیامبری همچون حضرت ابراهیم حکم کنند. لذا مدعی شدند ابراهیم نیز همچون آنها مسیحی بوده و از همین راه نجات یافته است. خداوند در قرآن چنین اعتقادی را مردود می داند ودر پاسخ به اهل کتاب که مسیحی بودن را شرط هدایت و نجات می دانند می گوید: تنها کسانی نجات می یابند که مشرک نباشند و مسیحی و یهودی بودن شرط نجات نیست.
o ملاک هدایت و نجات مسیحیان از دیدگاه مسیحیّت : "مسیحی بودن"
• وَقَالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلا مَنْ کَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (بقره ۱۱۱)
و گفتند : هرگز كسى وارد بهشت نمی شود مگر آنكه يهودى يا نصرانى باشد ، اين گفتههاى دروغ و بی پايه آنان است ؛ بگو : اگر راستگوييد دليل خود را بياوريد.
• وَقَالُوا کُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (بقره ۱۳۵)
و [اهل كتاب به مردم مؤمن] گفتند : يهودى يا نصرانى باشيد تا هدايت يابيد . بگو : بلكه از آيين ابراهيم يكتاپرست و حقگرا [پيروى می كنيم نه از آيين تحريف شده شما كه عين گمراهى است] و او هرگز از مشركان نبود.
• وَقَالَتِ الْیَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُمْ بِذُنُوبِکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ(مائده ۱۸)
و يهود و نصاري گفتند: ما پسران خدا و دوستان اوييم. بگو: [اگر گفتار شما درست است] پس چرا خدا شما را به گناهانتان عذاب مي کند؟ بلکه شما هم بشري هستيد از مخلوقاتي که خدا آفريده است. هر که را بخواهد مي آمرزد، و هر که را بخواهد عذاب مي کند. و مالکيّت و فرمانروايي آسمان ها و زمين و آنچه ميان آن دو قرار دارد، فقط در سيطره خداست، و بازگشت به سوي اوست.
o ملاک هدایت و نجات مسیحیان از دیدگاه اسلام : "ایمان ، عمل صالح ، تبعیّت از حضرت ابراهیم علیه السّلام"
• إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ (بقره ۶۲)
مسلماً كسانى كه [به ظاهر] ايمان آوردند ، و يهودىها و نصرانىها و صابئىها هر كدامشان [از روى حقيقت] به خدا و روز قيامت ايمان آورند و كار شايسته انجام دهند، براى آنان نزد پروردگارشان پاداشى شايسته است ، نه بيمی بر آنان است و نه اندوهگين شوند.
• وَقَالُوا کُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (بقره ۱۳۵)
و [اهل كتاب به مردم مؤمن] گفتند : يهودى يا نصرانى باشيد تا هدايت يابيد . بگو : بلكه از آيين ابراهيم يكتاپرست و حقگرا [پيروى می كنيم نه از آيين تحريف شده شما كه عين گمراهى است] و او هرگز از مشركان نبود.
• إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ (مائده ۶۹)
يقيناً کساني که [از روي ظاهر] به اسلام گرويده اند و يهودي ها و صابئان و نصاري [با مُتّصف بودن به عنوان اسلام يا يهوديت يا صابئيت يا نصرانيّتْ، اهل سعادت و نجات نيستند،] هر کدام [از اين گروه ها در زمان هر پيامبري از روي يقين و اخلاص] به خدا و روز قيامت ايمان آورده و کار شايسته انجام داده باشند، نه بيمي بر آنان است و نه اندوهگين مي شوند.
• لَیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلا أَمَانِیِّ أَهْلِ الْکِتَابِ مَنْ یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ وَلا یَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَلا نَصِیرًا - وَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلا یُظْلَمُونَ نَقِیرًا - وَمَنْ أَحْسَنُ دِینًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلا (نساء ۱۲۳-۱۲۵)
[کيفر و پاداش] نه بر وفق آرزوهايِ [واهيِ] برخي از شما [مسلمانان] است، و نه بر وفق آرزوهايِ [پوچِ] اهل کتاب. هر کس مرتکب کار زشتي شود، به آن کيفر داده مي شود؛ و جز خدا سرپرست و ياوري براي خود نخواهد يافت (۱۲۳) و کساني از مردان يا زنان که بخشي از کارهاي شايسته را انجام دهند، در حالي که مؤمن باشند، پس اينان وارد بهشت مي شوند، و به اندازه گودي پشت هسته خرما مورد ستم قرار نمي گيرند. (۱۲۴) و دين چه کسي بهتر است از آنکه همه وجودش را تسليم خدا کرده و نيکوکار است، و از آيين ابراهيم يکتاپرست حق گرا پيروي کرده است؟ وخدا ابراهيم را [براي حق گرايي، خلوص، پاکي اخلاق واعمالش] دوست خود گرفت. (۱۲۵)
o نفی باور های غلط مسیحیان درباره حضرت ابراهیم (علیه السلام)
• وَ قَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تهَْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِمَ حَنِيفًا وَ مَا كاَنَ مِنَ الْمُشْرِكِين (بقره ۱۳۵)
و [اهل كتاب به مردم مؤمن] گفتند : يهودى يا نصرانى باشيد تا هدايت يابيد . بگو : بلكه از آيين ابراهيم يكتاپرست و حقگرا [پيروى می كنيم نه از آيين تحريف شده شما كه عين گمراهى است] و او هرگز از مشركان نبود.
• أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأسْبَاطَ کَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (بقره ۱۴۰)
آيا می گوييد : ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و نوادگانِ [داراى مقام نبوّت] آنان يهودى يا نصرانى بودند ؟ ! بگو : شما داناتريد يا خدا ؟ [شما به يقين می دانيد كه آنان يهودى و نصرانى نبودند ، پس چرا واقعيت را پنهان می داريد ؟ !] وستمكارتر از كسى كه گواهى بر حقيقتى كه از خدا نزد اوست پنهان كند كيست ؟ وخدا از آنچه انجام می دهيد ، بی خبر نيست .
• یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِی إِبْرَاهِیمَ وَمَا أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالإنْجِیلُ إِلا مِنْ بَعْدِهِ أَفَلا تَعْقِلُونَ - هَا أَنْتُمْ هَؤُلاءِ حَاجَجْتُمْ فِیمَا لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِیمَا لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ - مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَلا نَصْرَانِیًّا وَلَکِنْ کَانَ حَنِیفًا مُسْلِمًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ - إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِیُّ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ (آل عمران ۶۵-۶۸)
اي اهل کتاب! چرا درباره ابراهيم مجادله و ستيز مي کنيد [شما قوم يهود، او را يهودي مي دانيد، و شما گروه نصاري، او را نصراني مي شماريد] در حالي که تورات و انجيل بعد از او نازل شد؛ آيا نمي انديشيد؟)۶۵) آگاه باشيد! شما کساني هستيد که درباره آنچه به آن آگاهي داشتيد مجادله و ستيز کرديد، [ستيز شما يهوديان با نصاري اين بود که مسيح، فرزند خدا نيست، و ستيز شما نصاري با يهوديان اين بود که عيسي داراي مقام نبوّت است و ايمان به او واجب است،] پس چرا درباره آنچه به آن آگاهي نداريد [و آن آيين ابراهيم است] مجادله و ستيز مي کنيد؟! و خدا مي داند و شما نمي دانيد. (۶۶) ابراهيم نه يهودي بود و نه نصراني، بلکه يکتاپرست و حق گرايي تسليم بود، و از مشرکان نبود.(۶۷) مسلماً نزديک ترين مردم به ابراهيم [از جهت پيوند وانتساب معنوي] کساني اند که [از روي حقيقت] از او پيروي کردند، و اين پيامبر و کساني که [به او] ايمان آورده اند [از همه به او نزديک ترند] و خدا ياور و سرپرست مؤمنان است. (۶۸)
نظرات (0)