۱. عيسى بن مريم عليه السلام: دنيا، پيش از آن كه من به وجود بيايم، بوده است و پس از من هم خواهد بود. من، تنها چند روزى در آنم. اگر در همان چند روز، به خوشبختى دست نيابم، پس كى دست مى يابم؟!(۱)
۲. عيسى بن مريم عليه السلام: روزگار بر گرد سه روز مى چرخد: روزى كه گذشت و مايه پند توست، امروز كه رزق تو در آن است، و فردا كه نمى دانى چه در انتظار توست.(۲)
۳. عيسى عليه السلام پيوسته مى فرمود: «اين شب و روز، دو گنجينه اند. ببينيد در آن دو، چه مى كنيد [و چه عملى، به وديعت مى نهيد]». و نيز پيوسته مى فرمود: «در شب، همان كارى را بكنيد كه برايش آفريده شده است، و در روز، همان كارى را بكنيد كه براى آن آفريده شده است».(۳)
۴. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: عيسى بن مريم عليه السلام فرمود: «اى جمع ياران! همگى براى نماز جمع شويد!» و حواريان، در هيئت عبادت بيرون آمدند .... عيسى عليه السلام فرمود: «اى جمع ياران! بشنويد آنچه به شما مىگويم: من در كتاب آسمانى خدا- كه در انجيل فرو فرستاد-، چيزهاى روشنى را مى يابم، پس به آنها عمل كنيد».
حواريان گفتند: آنها چيست، اى روح خدا؟!
فرمود: «خداوند، شب را براى سه كار آفريد و روز را براى هفت كار. هر كه شب و روز بر او بگذرد و او در كارى جز اينها باشد، روز رستاخيز، شب و روز با او به دشمنى برمى خيزند.
خدا شب را آفريد تا رگهايى كه در روز، خسته و كوفته شان كرده اى، در آن بياسايند، و براى گناهى كه در روز مرتكب شده اى، آمرزش بخواهى و ديگر به آن باز نگردى، و در آن، چونان طاعت شكيبايان به طاعت بپردازى. پس يك سوم شب را بخوابى، و يك سوم را [به عبادت] برخيزى، و يك سوم ديگر را به درگاه خداوندت زارى كنى؛ اينها كارهايى اند كه شب براى آنها آفريده شده است.
و روز را آفريد تا در آن، نماز واجب را- كه از آن بازخواست و برايش حسابرسى مى شوى- به جا آورى، و به پدر و مادرت نيكى كنى، و در طلب معاش روزانهات بكوشى، و در آن، به دوستان خداوند متعال سركشى كنى تا كه خداوند، شما را مشمول رحمت خويش گرداند، و در آن، جنازهاى را تشييع كنيد تا آمرزيده بازگرديد، و امر به معروف و نهى از منكر كنيد كه آن، قلّه ايمان و جانمايه دين است، و در راه خدا جهاد كنيد، و همگى در سراپرده ابراهيم خليل الرحمان- كه درود و سلام بر او باد- بر وى گرد آييد.(۴)
پاورقی:
(۱). تاريخ دمشق: ج ۴۷ ص ۴۵۴ عن معتمر بن سليمان.
(۲). الزهد لابن حنبل: ص ۷۶ عن إبراهيم بن الوليد العبدي، تاريخ دمشق: ج ۴۷ ص ۴۳۸ عن مالك بن دينار نحوه، الدرّ المنثور: ج ۲ ص ۲۰۴ وفيه« الزهد» بدل« الدهر».
(۳). تاريخ دمشق: ج ۴۷ ص ۴۳۵.
(۴). في الطبعة المعتمدة للمصدر:« وأن تجاهد ... وتراحموا»، والصواب ما أثبتناه كما في بحار الأنوار.
نظرات (0)