قرآن
« [ياد كن] هنگامى را كه خدا فرمود: اى عيسى پسر مريم! نعمت مرا بر خودت و مادرت به ياد آر، آن گاه كه تو را با روح القدس تقويت كردم كه در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى] با مردم سخن گفتى، و آن گاه كه تو را كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموختم».(۱)
«و چون عيسى دلايل آشكار آورد، گفت: به راستى براى شما حكمت آوردم و تا در باره بعضى از آنچه در آن اختلاف مى كرديد، برايتان توضيح دهم. پس، از خدا بترسيد و فرمانم بريد».(۲)
حديث
۱. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله- در باره اين سخن خداوند متعال: «و مرا بابركت قرار داد، هر كجا كه باشم»-(۳): بركتى كه خدا در عيسى عليه السلام قرار داد، اين بود كه هر جا مى رفت، آموزش مى داد و تربيت مى كرد.(۴)
۲. عيسى بن مريم عليه السلام: اى برخوردار از دانش! ... نادانان را براى نادانى شان كوچك شمار؛ ليكن از خود مران؛ بلكه آنها را به خود، نزديك گردان و آموزششان ده.(۵)
۳. عيسى بن مريم عليه السلام: خوشا به حال كسى كه ... نادانان را به خاطر نادانى شان خُرد بشمارد؛ ليكن آنها را از خود نراند؛ بلكه به خود، نزديكشان گرداند و آموزششان دهد!(۶)
۴. عيسى بن مريم عليه السلام: خوشا به حال كسى كه آنچه را نمى داند، از دانايان بياموزد، و از آنچه مى داند، به نادان آموزش دهد!(۷)
۵. عيسى بن مريم عليه السلام: كسى كه دانش بياموزد و به كار بندد و آموزش دهد، وى در ملكوت آسمان، بزرگ ناميده- يا خوانده- مى شود. (۸)
۶. عيسى بن مريم عليه السلام- به حواريان: از كسى كه به او آموزش مى دهيد، مزدى نستانيد، مگر مانند آنچه شما خود [در ازاى آموختن] به من داده ايد.(۹)
۷. در انجيل نوشته است: تا زمانى كه به آنچه مى دانيد، عمل نكرده ايد، در جستجوى دانستن آنچه نمى دانيد، برنياييد؛ زيرا دانش هر گاه به كار بسته نشود، جز بر كفر دارنده خويش و دورىِ او از خدا نمى افزايد.(۱۰)
۸. عيسى بن مريم عليه السلام: به راستى به شما مى گويم: زراعت به بار نمى نشيند، مگر با آب و خاك. همچنين ايمان به بار نمى نشيند، مگر با دانش و به كار بستن (آن).(۱۱)
۹. عيسى بن مريم عليه السلام: به راستى به شما مى گويم: همه طالب مزدند؛ امّا به آن دست نمى يابد مگر كسى كه براى آن، كار كند.(۱۲)
۱۰. عيسى بن مريم عليه السلام: به راستى به شما مى گويم: مردم در حكمت، دو گونه اند: يكى آن را با گفتارش استوار و با كردارش تصديق مى كند، و ديگرى آن را با گفتارش استوار مى سازد و با بدكردارى خود تباه مى گرداند، و ميان اين دو فرق بسيار است! پس خوشا عالمانِ با عمل، و واى بر عالمان در گفتار!(۱۳)
۱۱. عيسى بن مريم عليه السلام: سنگى را ديدم كه بر آن، نوشته بود: مرا برگردان. آن را برگرداندم. پشت آن، نوشته بود: هر كه دانسته هايش را به كار نبندد، آموختن آن چه را كه نمى داند، برايش شوم است و آنچه را هم كه آموخته، از او پذيرفته نيست.(۱۴)
۱۲. عيسى بن مريم عليه السلام: آموختن دانشى كه به كارش نبندى، تو را سودى نمى بخشد.(۱۵) همچنین: دانش بسيار، هر گاه به كارش نبندى، تو را جز نادانى نمى افزايد.
۱۳. عيسى بن مريم عليه السلام: تا زمانى كه به دانسته هايت عمل نكنى، آموختنِ آنچه نمى دانى، سودت نمى بخشد. دانش بسيار، هر گاه به آن عمل نشود، جز تكبّر نمى افزايد.(۱۶)
۱۴. عيسى بن مريم عليه السلام: همانند طبيب دانا باش كه داروى خويش را آن جا مى نهد كه مىداند سود مى دهد.(۱۷)
۱۵. عيسى بن مريم عليه السلام: حكمت را براى نادانان بازنگوييد، كه به آن ستم مى كنيد، و از اهلش هم باز مداريد كه به آنان ستم روا مى داريد.(۱۸)
۱۶. عيسى بن مريم عليه السلام- پيوسته به يارانش مى فرمود-: دانشتان مى آموزم، كه به كار بنديد، به شما نمى آموزم تا دچار خودپسندى گرديد.(۱۹)
۱۷. عيسى بن مريم عليه السلام: به راستى به شما مى گويم: انسان حكيم از نادان پند مى گيرد و نابخرد از هواى نفْس خويش!(۲۰)
۱۸. به عيسى عليه السلام گفته شد: چه كسى تو را ادب آموخت؟ فرمود: «كسى مرا ادب نياموخت. خود، زشتىِ نادانى را ديدم و از آن دورى گزيدم».(۲۱)
۱۹. عيسى بن مريم عليه السلام فرمود: اى جمع ياران! مرا به شما حاجتى است، آن را برايم برآوريد».
گفتند: بى ترديد برآورده است، اى روح خدا!
عيسى عليه السلام برخاست و پاهايشان را شست. آنان گفتند: ما به اين كار سزاوارتر بوديم، اى روح خدا!
عيسى فرمود: «سزاوارترين مردم به خدمت كردن، عالِم است. چنين، فروتنى كردم تا پس از من، چونان من با مردم فروتنى كنيد. حكمت، با فروتنى، سرزنده مى شود نه با تكبّر، چنان كه كِشت، در دشت مى رويد نه در كوه».(۲۲)
۲۰. عيسى بن مريم عليه السلام: زراعت، در زمين نرم مى رويد و بر صخره نمى رويد. بدين سان، حكمت نيز در دل انسان فروتن، پرورش مى شود و نه فرد متكبّر زورگو. مگر نمى دانيد كه هر كس سرش را به سقف بسايد، سر او را مى شكافد، و آن كه سرش را از سقف فروتر گيرد، در سايه آن مى آسايد؟! همچنين هر كه براى خدا(۲۳) و(۲۴) افتادگى نكند، خداوند، او را پست مى گرداند و هر كه براى خدا افتادگى كند، خدا وى را بالا مى برد.(۲۵)
۲۱. عيسى بن مريم عليه السلام: تا به كى آب بر كوه روان مى شود و كوه نرم نمى گردد؟! تا به كى حكمت مى خوانيد و دلهايتان با آن نرم نمى شود؟!(۲۶)
۲۲. عيسى بن مريم عليه السلام كارها سه گونه اند: كارى كه درستى اش برايت روشن است، از آن پيروى كن. كارى كه نادرستى اش برايت روشن است، از آن دورى گزين. و كارى كه در آن اختلاف است، آن را به خداوند بزرگ واگذار.(۲۷)
پاورقی
( ۱). المائدة: ۱۱۰.
( ۲). الزخرف: ۶۳.
( ۳). مريم: ۳۱.
( ۴). تاريخ دمشق: ج ۷۰ ص ۹۹ ح ۱۳۷۹۸ عن ابن عبّاس وج ۴۷ ص ۳۶۰ عن جابر نحوه، الدرّ المنثور: ج ۵ ص ۵۰۹؛ نثر الدرّ: ج ۱ ص ۴۱۵ عن ابن عبّاس من دون إسنادٍ إليه صلى الله عليه و آله نحوه.
( ۵). تحف العقول: ص ۵۰۲، بحار الأنوار: ج ۱۴ ص ۳۰۵ ح ۱۷.
( ۶). تحف العقول: ص ۵۱۲، بحار الأنوار: ج ۱۴ ص ۳۱۷ ح ۱۷.
( ۷). تحف العقول: ص ۵۱۲، بحار الأنوار: ج ۱۴ ص ۳۱۶ ح ۱۷.
( ۸). الزهد لابن حنبل: ص ۷۷، جامع بيان العلم وفضله: ج ۲ ص ۵ كلاهما عن عبد العزيز بن ظبيان، تاريخ بغداد: ج ۲ ص ۲۳۰ الرقم ۶۸۲ عن بشر بن منصور، حلية الأولياء: ج ۶ ص ۹۳ الرقم ۳۴۵ عن ثور بن يزيد، الدرّ المنثور: ج ۲ ص ۲۱۳؛ منية المريد: ص ۱۲۱ وليس فيه« وعلّم»، تنبيه الخواطر: ج ۱ ص ۸۲ نحوه، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۳۸ ح ۵۷.
( ۹). الزهد لابن المبارك: ص ۹۶ ح ۲۸۳، تاريخ دمشق: ج ۴۷ ص ۴۶۰ كلاهما عن عمران الكوفي.
(۱۰). الكافي: ج ۱ ص ۴۴ ح ۴ عن هاشم بن البريد، منية المريد: ص ۱۴۶، تفسير القمّي: ج ۲ ص ۲۵۹ نحوه، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۲۸ ح ۶.
(۱۱). تحف العقول: ص ۵۱۲، بحار الأنوار: ج ۱۴ ص ۳۱۶ ح ۱۷؛ سنن الدارمي: ج ۱ ص ۱۶۷ ح ۶۵۳ من دون إسناد إليه عليه السلام، تاريخ دمشق: ج ۴۷ ص ۴۶۱ عن وهب بن منبّه وج ۶۸ ص ۶۷ نحوه وليس فيه« لا يصلح إلّابالعلم».
(۱۲). تحف العقول: ص ۵۱۱، بحار الأنوار: ج ۱۴ ص ۳۱۵ ح ۱۷؛ تاريخ دمشق: ج ۶۸ ص ۶۷ وليس فيه« له».
(۱۳). تحف العقول: ص ۳۹۲ عن الإمام الكاظم عليه السلام وص ۵۰۹ نحوه، بحار الأنوار: ج ۱ ص ۱۴۶ ح ۳۰.
( ۱۴). عدّة الداعي: ص ۶۹، مصباح الشريعة: ص ۳۴۵ وفيه« عمل» بدل« علم»، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۳۲ ح ۲۴.
(۱۵). ربيع الأبرار: ج ۳ ص ۱۶۰؛ تنبيه الخواطر: ج ۱ ص ۶۴.
(۱۶). الزهد لابن حنبل: ص ۷۶ عن زياد أبي عمر، الدرّ المنثور: ج ۲ ص ۲۰۴.
(۱۷). تاريخ دمشق: ج ۴۷ ص ۴۵۹ عن وهب بن منبه و ج ۶۸ ص ۶۳، الدرّ المنثور: ج ۲ ص ۲۰۵ نقلًا عن ابن أحمد عن أبي حسّان نحوه.
(۱۸). كتاب من لا يحضره الفقيه: ج ۴ ص ۴۰۰ ح ۵۸۵۸، معاني الأخبار: ص ۱۹۶ ح ۲ كلاهما عن جميل بن صالح عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عن رسول اللَّه صلى الله عليه و آله، الكافي: ج ۱ ص ۴۲ ح ۴ عن الإمام الصادق عليه السلام، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۶۶ ح ۷، المستدرك على الصحيحين: ج ۴ ص ۳۰۱ ح ۷۷۰۷، المنتخب من مسند عبد بن حميد: ص ۲۲۶ ح ۶۷۵ نحوه، الدرّ المنثور: ج ۲ ص ۲۱۳ نقلًا عن ابن عساكر وكلّها عن ابن عبّاس.
(۱۹). الأمالي للمفيد: ص ۲۰۸ ح ۴۳ عن ابن سنان عن الإمام الصادق عليه السلام، تحف العقول: ص ۵۰۲ بزيادة« بأنفسكم» في آخره، بحار الأنوار: ج ۱۴ ص ۳۲۴ ح ۳۸؛ الزهد لابن حنبل: ص ۱۲۰ عن سفيان، الزهد الكبير: ص ۱۶۷ ح ۳۸۴ عن عيسى المرادي، جامع بيان العلم وفضله: ج ۲ ص ۱۰ نحوه، الدرّ المنثور: ج ۲ ص ۲۰۵.
(۲۰). تحف العقول: ص ۵۱۱، بحار الأنوار: ج ۱۴ ص ۳۱۵ ح ۱۷. (اشاره به اين كه حكيم حتى از كارهايى كه نادان انجام مىدهد پند مىگيرد و از آن اجتناب مىكند، ولى نادان تنها در پى هوس خود مىرود، تو گويى پند آموزى جز آن ندارد.)
(۲۱). تنبيه الخواطر: ج ۱ ص ۹۶، بحار الأنوار: ج ۱۴ ص ۳۲۶ ح ۴۵؛ إحياء العلوم: ج ۳ ص ۱۰۰ نحوه.
(۲۲). الكافي: ج ۱ ص ۳۷ ح ۶، منية المريد: ص ۱۸۳، بحار الأنوار: ج ۱۴ ص ۲۷۸ ح ۸.
(۲۳). الصَفا: في الأصل جمع صفاة، وهي الصخرة والحَجَرُ الأملس( النهاية: ج ۳ ص ۴۰« صفا»).
(۲۴). شمخ: علا وارتفع( لسان العرب: ج ۳ ص ۳۰« شمخ»).
(۲۵). تحف العقول: ص ۵۰۴، بحار الأنوار: ج ۱۴ ص ۳۰۷ ح ۱۷؛ إحياء العلوم: ج ۳ ص ۵۰۲ نحوه وليس فيه ذيله من« وكذلك من لم ...».
(۲۶). الأمالي للمفيد: ص ۲۰۹ ح ۴۳ عن ابن سنان عن الإمام الصادق عليه السلام، بحار الأنوار: ج ۱۴ ص ۳۲۵ ح ۳۸.
(۲۷). كتاب من لا يحضره الفقيه: ج ۴ ص ۴۰۰ ح ۵۸۵۸، معاني الأخبار: ص ۱۹۶ ح ۲ كلاهما عن جميل بن صالح عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عن رسول اللَّه صلى الله عليه و آله، بحار الأنوار: ج ۷۲ ص ۲۰۴ ح ۱؛ حلية الأولياء: ج ۳ ص ۲۱۹ الرقم ۲۴۴، المستدرك على الصحيحين: ج ۴ ص ۳۰۱ ح ۷۷۰۷ وليس فيه« صدره»، البداية والنهاية: ج ۲ ص ۹۰ كلّها عن ابن عبّاس نحوه، كنز العمّال: ج ۱۵ ص ۸۵۵ ح ۴۳۴۰۳.
نظرات (0)